بر اساس شواهد و منابع دقیق و جامع پیکر دو عالم ، ادیب و فیلسوف آملی در شهر ری
استان تهران به خاک آرامیده است.شیخ عارف ابوالعباس قصاب آملی که بقعه آن در شهر ری
منسوب به ارامگاه جوانمرد قصاب است و دیگری عارف بزرگ دیگر به نام ابراهیم خواص که
اصالت آن آملی بوده است در برج طغرل شهر ری مدفون است.
شیخ عارف حکیم فیلسوف ابوالعباس قصاب احمد بن محمد بن عبدالکريم آملی:
يکي از عارفان
بزرگ ايرانی در نيمه دوم قرن چهارم هجري است. وی مريد محمد بن عبدالله طبری و معاصر
با عضدالدوله ديلمی بوده است. شيخ ابوالحسن خرقانی عارف بزرگوار اواخر قرن چهارم و
اوايل قرن پنجم هجري صحبت ابوالعباس قصاب آملی را دريافته و مدت زمانی در خانقاه او
بسر برده است. غوامض مسائل هر علم
به آساني ميگشود و يکی از ائمه علمای طبرستان ميگفت: از نعمتهاي الهي که ما را بدان
مخصوص فرمود وجود ابوالعباس است تا هر چيز از اصول دين و دقايق توحيد بر ما مشکل
شود از او درخواهيم و او حل کند.دو تن از بزرگان عرفان و ادب در جهان شاگرد این نابغه عرفانی بوده اند - ابوسعید ابوالخیر و شیخ خرقانی.
شيخ عطار گويد: او در آفات عيوب نفس ديدن اعجوبه بود و در
رياضت و کرامت و فراست و معرفت شأني عظيم داشت، او را عامل مملکت گفته اند و پيرو
سلطان عهد بود و شيخ ميهنه را گفت: که اشارت و عبارت نصيب تست. نقل است که شيخ
ابوسعيد را گفت اگر ترا پرسند که خدايتعالي شناسي مگو که شناسم که آن شرک است،
وليکن چنين گوي که: عرفناالله ذاته بفضله. يعني خداي تعالي ما را آشناء ذات خود
گرداناد بفضل خويش. و گفت پيران آئينه تواند، چنان بيني ايشان را که توئي. و گفت
طاعت و معصيت من در دو چيز بسته اند، چون بخورم مايه همه معصيت در خود بيابم و چون
دست باز کنم، اصل همه طاعت در خود بيابم. و گفت جوانمردان راحت خلقند نه وحشت خلق.
و گفت: دنيا گنده است و گنده تر از آن دنيا، دلي که خداي تعالي آن دل به عشق دنيا
مبتلا گردانيده است. همه گفته است: بنده اويم به مسلماني، مولاي محمدم به شريعت
داري، نشستم بر درويشي، دعوي ام نيستي، هر که چنين دارد گو بيار. جوامردا، مصطفي
داعي شريعت است، و من داعي حقيقت.
ابوالعباس به کوهی رفت و در انجا ماند و دکان قصابی در بازار ساسانی آمل یا همان بازار قدیم آم یا پایین بازار آمل داشت.

بقعه جوانمرد قصاب
آرامگاهی (بقعه) در نزدیکی شهر ری است که در پارهای از متون به او اشارههایی شدهاست. محله پیرامون این بقعه نیز محله جوانمرد قصاب نام دارد. بعضیها اعتقاد دارند این مکان مقبره ابوالعباس قصاب آملی که از طایفه جوان آملی بود است که معروف به ابوالعباس قصاب جوانمرد یا جوان آملی است.
پیرامون شخصیت جوانمرد قصاب روایتهای متفاوتی ذکر شدهاست.
ابواسحاق ابراهیم بن احمد بن اسماعیل :
شناخته شده به ابراهیم خواص
از دانشمندان مسلمان ایرانی در سده سوم هجری قمری بود. ابو اسحاق ابراهیم
بن احمدبن اسماعیل (د ۲۹۱ق/۹۰۴م)، یکی از مشایخ صوفیه و از اقران جنید و
نوری. در ری اقامت داشتهاست (ابن جوزی، ۴/۱۰۲). زادگاه او را بغداد دانسته
و پدرش از آمل به بغداد آمده بودهاست (جامی، ۱۳۷؛ نامة دانشوران ناصری،
۶/۳۶۹). گفتهاند که شهرت ابراهیم به خواص (از خوص به معنی برگ خرما) از
این روی بوده که وی با بافتن و فروش آن زندگی میگذراندهاست. خوّاص غالب
اوقات را در سفر میگذرانید، ولی سرانجام در ری اقامت گزید و در مسجد جامع
آن شهر وفات یافت. یوسفبن حسین رازی (از عرفای آن عصر) امر تغسیل او را
عهدهدار شد (ابن جوزی، همانجا) و او را زیر حصار طبرک به خاک سپردند
(انصاری، ۳۵۰). وفات او را اکثر مؤلفان در ۲۹۱ق نوشتهاند، و سالهای دیگری
که در بعضی از تذکرهها و طبقات ذکر شده با قول اکثریت مورخان و مؤلفان
مخالف است. وی علاوه بر جنید و نوری یک چند نیز با ابوعبدالله مغربی مصاحبت
داشتهاست (خطیب بغدادی، ۶/۷-۱۰). نسبت او را درطریقت به سریسقطی
رساندهاند (نامةدانشوران ناصری، همانجا). دربارة علت تغییر حال و انقلاب
باطنی او نوشتهاند که روزگاری با سعی تمام در پی اکتساب علوم ظاهری بود تا
آنکه وقتی در گذرگاهی به سالکی مجذوب برخورد که به او گفت: «تا چند تن و
جان خویش در پی تحصیل علوم ظاهری رنجه میداری؟ یک چند به اکتساب معارف
بکوش و طریق سیر وسلوک بپوی تا به بعضی از مقامات رسی که از حیطة تصویر و
تقریر بیرون است» (همان، ۶/۳۷۰). از جملة مریدان وی ابوجعفر خلدی یا جعفر
بن محمد خلدی و سیروانی مهین بودهاند (جامی، ۱۳۶). خوّاص از جملة مشایخی
بود که در مقام توکل سیر سلوک داشت (شعرانی، ۱/۹۷؛ عطار، ۶۰۹) و در این
مقام بادیههای متعدد را بدون زاد و توشه در نوریده بود، اما هرگز سوزن و
نخ و ظرف آب و مقراض را از خود دور نمیداشت، زیرا همراه داشتن آنها را
لازمة رعایت احکام شریعت از سوی سالک تلقی میکرد و با خود داشتن آنها را
مغایر با توکل نمیدانست (ابن ملقّن، ۱۷). در توکل آنچنان مقام والایی
یافته بود که او را رئیس المتوکلین نیز گفتهاند (عطار، ۵۹۹). وی نیز همچون
بسیاری از مشایخ صوفیه از خلفا و سلاطین و اموال آنان احتراز مینمود: زنی
از زائل شدن صفای قلب خود نزد او شکایت برد. او در پاسخ گفت: آیا «شبِ
مشعل» را به یاد میآوری؟ آن زن به خاطر آورد که وقتی مشغول رشتن نخ بوده،
مشعل سلطان از آنجا عبور کرده و او در روشنایی آن مشعل نخی رشته و آن نخ
را در بافتن لباسی به کار برده، سپس آن لباس را به تن کردهاست. پس چون آن
لباس را به اشارة خوّاص از تن برون کرد و آن را صدقه داد، صفای قلب خویش
بازیافت (نبهانی، ۲۳۴). خواص «صاحب تصنیف در معاملات و حقایق» بودهاست
(عطار، ۵۹۹؛ قس: هجویری، ۱۹۳). خواجه عبدالله انصاری گوید که کتاب «اعتقاد»
او را دیدهاست (ص ۳۴۸)، و اشعاری نیز از او نقل کردهاند (ابن ملقّن،
۱۹-۲۰). کلابادی (ص ۳۰-۳۱) او را در ردیف جنید بغدادی و احمدبن عیسی خرّاز
در زمرة کسانی که سبب انتشار علوم اشارات در تصوف شدهاند، نام میبرد. از
تصانیف او امروز چیزی در دسترس نیست، و تنها از طریق آثار مؤلفین نخستین
صوفیه سخنانی پراکنده از او به ما رسیدهاست. در میان سخنان او تأکید بر
لزوم رعایت شریعت، فراوان به چشم میخورد، تا آنجا که بر اساس آنچه که از
هاتفی شنیدهاست هر معرفتی که همراه با شریعت نباشد در نظر او کفر است
(منتخب رونق المجالس، ۱۱۹). سخن او در وصف خُلّت و محبت به غایت لطیف است.
در تعریفی که او از محبت به دست میدهد و جوهرة اصلی آن را «محو ارادات و
احتراق جملة صفت بشریت و حاجات» میگوید در حقیقت معنای «فنا» را در قالب
«محبت» بیان میکند (عطار، ۶۰۸). در باب توحید، معرفت و اهمیت جایگاه قلب
آدمی نیز سخنان نغزی از او نقل شدهاست. در آثار مؤلفین نخستین صوفیه
کرامات بسیاری به او نسبت داده شدهاست: گفتهاند که او از جملة کسانی است
که خضر پیامبر (ع) را مکرر ملاقات کرده و با آن حضرت مدتی مصاحبت
نمودهاست.

برج طغرل
برج طغرل یا آرامگاه ابراهیم خواص در شرق آرامگاه ابن بابویه در شهر ری واقع شدهاست و از آثار به جا مانده از دورهٔ سلجوقیان میباشد. ارتفاع برج حدود ۲۰ متر میباشد (بدون احتساب گنبد مخروطی شکلی که امروزه اثری از آن نمانده) به عقیدهٔ برخی از کارشناسان این برج شبیه عقربههای ساعت بوده و میتوان از روی تابش آفتاب بر روی کنگرههای آن زمان را تشخیص داد.چالش و اختلافات فراوانی میان کارشناسان و مورخان دربارهٔ شخصیت مدفون در این بنا وجود دارد. عدهای آن را آرامگاه طغرل بیک سلجوقی میدانند و در مجملالتواریخ صفحهٔ ۴۶۵ اینگونه آمدهاست که «سلطان طغرل بیک شهر ری وفات رسید و تربتش آنجا برجاست». مورخ نامی ترکیه، فارق سومر نیز محل دفن طغرل را همین مکان میداند.در صورتی که از زمان سلجوقیان تا زمان قاجاریه در هیچ یک از کتبی که وصفی در باره ی آثار ری دارد نامی از مقبره ی طغرل سلجوقی ندارد.عدهای دیگر از نویسندگان این مکان را محل دفن خلیل سلطان از فرزندان تیمور لنگ و همسر او شادالملک در قرن پانزدهم میدانند.در کتاب جامع ری باستان تالیف حسن کریمیان نیز آمدهاست که گروهی این بنا را منتسب به فخرالدوله میدانند.استاد سید محمد محیط طباطبایی با توجه به تحقیقات مفصلی که پیرامون این اثر تاریخی و شخصیت مدفون در آن داشتهاست این بنا را متعلق به ابراهیم خواص میداند. پیکر محمد طباطبایی پس از مرگ در جوار این برج در سال ۱۳۷۱ به خاک سپردهشد.ولی مستندترین نظریه این است که طغرل بیک و ابراهیم خواص در کنار هم در این برج به خاکسپرده شده اند که ابتدا طغرل بیک در اینجا به خاک سپرده شد و این برج ، برج طغرل نام گرفت و بعد ها ابراهیم خواص در اینجا به خاک سپرده شد و به آرامگاه ابراهیم خواص نام گرفت.
منابع:
* ویکیپدیای عربی و فارسی
* کتاب برج طغرل یا آرامگاه ابراهیم خواص نوشته طباطبایی
* مرجع جزیره دانش
* راسخون، ابراهیم خواص
* سایت آفتاب و کتاب تاریخ ایران و گذری بر جاذبه های آن
* Iranian Miras.exite book.historical 1
* در بیان کار سلاّخان و قصّابان، در چهارده رساله در باب فتوّت و اصناف، مهران افشاری و مهدی مداینی، تهران، نشر چشمه، ۱۳۸۱
* محمدحسینبن عبداللّه گریان شهرابی، کتاب طریق البکاء، تهران، شرکت سهامی چاپ و انتشارات کتب ایران، بیتا، صفحه ۷۵ـ ۷۸؛ صفحه ۶۷ـ۷۲
* محمد قزوینی، یادداشتهای قزوینی، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۶۳، جلد ۲، صفحه ۳۷۷ـ ۳۷۹
* محمد قزوینی، یادداشتهای قزوینی، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۶۳
* محمدتقی مصطفوی، آثار تاریخی طهران، تنظیم و تصحیح میرهاشم محدث، تهران ۱۳۶۱، جلد ۱، صفحه ۱۶۸ـ۱۶۹
* محمدتقی مصطفوی، آثار تاریخی طهران، تنظیم و تصحیح میرهاشم محدث، تهران ۱۳۶۱، جلد ۱، صفحه ۱۶۹
* روشن رحمانی، افسانههای دری، تهران ۱۳۷۷، صفحه ۶۰۳
* تهران میراث
* کتاب اول و رجا
*۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ خبرگزاری میراث فرهنگی
* اغوزها (ترکمنها)، فارق سومر، ترجمه آنا دردی عنصری، انتشارات حاج طلایی سال ۱۳۸۰، ص ۱۵۸
* مجله کیهان فرهنگی-شماره ی 40 و مشاهیر و بزرگان
* پایگاه اطلاع رسانی یمنا و ایسنا
وبگاه مرکز تحقیقاتی میراث فرهنگی و گردشگری استان مازندران
نویسنده و پدیدآور: میر محمد رضا مرعشی