مازندران تسلیت

جزیره ای به نام مازندران!

رفتارهای دوگانه:زلزله آذربایجان-سیل بهشهر/چند جلسه ستاد بحران تشکیل شده که از دل این نشست ها و میوه خوری ها چیزی درنمی آید.باید فریاد زد،رسانه ها را به کمک طلبید،نماینده ها و دلسوزان را بسیج کرد تا شاید بالادستی ها متوجه شوند غیر از آذربایجان استان های دیگری نیز در کشور هستند و حادثه،حادثه است،چه در غرب کشور باشد،چه شمال!

مازندنومه،سردبیر:حرکت لاک پشتی شاید بهترین تعبیری باشد که می توان راجع به اقدامات مسئولان استان و کشور در رابطه با سیل بهشهر به کار برد.

سیل شنبه گذشته در شرق استان حجم بالایی داشت و مسئولان را غافلگیر کرد و باعث شد عملیات امداد رسانی به کندی پیش برود؛طوری که با وجود اقدامات انجام شده دو سوم مشکلات هم چنان پابرجاست.

در حالی که دو روز از وعده استاندار مازندران برای سفر معاون اول رییس جمهوری و تعدادی از اعضای هیئت دولت برای بازدید از مناطق سیل‌زده به استان مازندران گذشته است،هنوز این سفر اجرا نشده و انگار مقامات بالادستی به این باور نرسیده اند که سیل بهشهر قضیه ای جدی بود و از نظر حجم خسارت و آسیب های روحی و روانی،کم از زلزله آذربایجان نداشت.

رییس دولت که برای خیلی ها از جمله فوتبالیست ها وقت می گذارد و به میان شان می رود،هنوز به این جمع بندی نرسیده که خود یا کابینه اش را جدی وارد بحران سیل بهشهر کند.

شاید او رسانه ها را نمی بیند و یا برایش نمی گویند که:

-حداقل 6 نفر در این حادثه جان سپرده اند.

-مردم از میزان پیشرفت و کارهای انجام شده رضایت ندارند.

- تجهیزات امدادی نهادهای مسئول در منطقه سیل زده کافی نیست.

- پمپ های هلال احمر به دلیل وجود لجن قابل استفاده و پاسخگو نیست و باید پمپ های مکنده از سیستم خارج و لجن کش وارد شود.

- غیر از مردم عادی که شاید دست شان به دهان شان برسد،حدود 20 خانوار از مددجویان کمیته امداد شهرستان بهشهر در این سیل دچار خسارت شدند و خسارت 100 میلیون تومانی سیل به منازل مسکونی مددجویان وارد آمد.حدود 4 منزل مسکونی مددجویان کمیته امداد این شهرستان نیز 100 درصد تخریب شده است.

-به علت ضعف اقتصادی و نبود توان مالی،بیشتر سیل زده ها بدون پروانه خانه ساخته اند و چاره ای نداشتند که در کنار رودخانه با تمام خطرهایش اقامت کنند.به همین دلیل 80 درصد منازل سیل زده در فراش محله و کوهی خیل فاقد پروانه ساختمانی است و تنها حدود 15 درصد منازل سیل زده دارای بیمه بوده اند.

-تاکنون 65 موتور پمپ و لجن‌کش وارد شهرستان شده که برخی از آنها از کار افتاده‌اند و اکنون نیاز شدید به لجن‌کش‌ها تا حدی است که اگر به‌زودی این ادوات وارد شهرستان نشود امکان فروریختن منازلی که حدود سه روز است در آب و گل و لای مانده‌اند، وجود دارد.

-برآورد اوليه خسارت سيل اخير 410 ميليارد ريال است.

-بیش از 50 واحد مسکونی 100درصد تخریب شد و 1600 واحد مسکونی نیز از 10 تا 50 درصد آسیب دید.

- ...

چهار روز از سیل ویرانگر بهشهر می گذرد.تاکنون غیر از دو مدیر رده میانی-معاون عملیات سازمان امداد و نجات کشور و معاون آمادگي و مقابله سازمان مديريت بحران كشور- کسی از پایتخت به مازندران نیامده است.

احدی از مقامات کشوری حتی پیام تسلیت صادر نکرده است و انگار مازندران جزیره ای در گوشه ای از این مملکت است و به قول محمد دامادی فقط برای تفریح تهرانی ها کارکرد دارد. تا این جا هم اگر کار اندکی پیش رفته بیشتر نیروهای مردمی و بسیجیان و هلال احمر دخیل بوده اند.

6-5 جلسه ستاد بحران هم در فرمانداری بهشهر تشکیل شده است که به اطمینان از دل این نشست ها و میوه خوری ها چیزی درنمی آید.باید فریاد زد،رسانه ها را به کمک طلبید،نماینده ها و دلسوزان را بسیج کرد تا شاید بالادستی ها متوجه  شوند غیر از آذربایجان استان های دیگری نیز در کشور هستند و حادثه،حادثه است،چه در غرب کشور باشد،چه شمال و جاهای دیگر فرقی نمی کند.

«مردم باید نتیجه کارکرد ما را ببینند ولی متاسفانه اکنون سرعت پیشرفت کار بالا نیست و مردم رضایتمندی ندارند و به هر اندازه ای که کار نشود باید پاسخگو باشیم.»این جمله را معاون عمرانی استاندار مازندران گفته و مشخص است مخاطبانش چه کسانی هستند؛اما این حرف ها برای سیل زده بهشهری خانه و اثاثیه و امکانات زندگی نمی شود.پاسخ اشک های این مادر و سایر دردمندان واقعه سیل را را باید داد وگرنه مسئولیم.


بشقاب نوازندگان اثر باستانی ایران از مازندران

بشقاب نوازندگان از آثار باستانی دوران ساسانیان (سده هفتم میلادی) است که در موزه بریتانیا نگهداری می‌شود. این بشقاب در طبرستان یافته شده‌است.

بشقاب نقره‌ای گروه نوازندگان، از جنس نقره بوده که با طلا زراندود شده‌است، این اثر تاریخی نقش قلم زنی شده از ضیافت و بزم شاهانه را نشان می‌دهد. در تصویر شاه یا بزرگ زاده‌ای در حال نشستن، مشغول نوشیدن می‌باشد و گروه نوازندگان که از سه نفر تشکیل شده‌اند در حال اجرای موسیقی زنده برای بزرگ بزم هستند. در پایین بشقاب اجاقی که در حال پخت غذا می‌باشد، روشن است و درختی بیش از نیمی از طرح لبه بشقاب را پر کرده‌است. بر روی درخت پرنده‌ای نشسته‌است. از میان نوازندگان یک نفر در حال نواختن سازی است که با دهان از خود صدا تولید می‌کند و نوازنده‌ای دیگر در حال نواختن یک ساز زهی است.

آرامگاه دو فیلسوف و عارف مشهور آملی در شهر ری تهران

بر اساس شواهد و منابع دقیق و جامع پیکر دو عالم ، ادیب و فیلسوف آملی در شهر ری استان تهران به خاک آرامیده است.شیخ عارف ابوالعباس قصاب آملی که بقعه آن در شهر ری منسوب به ارامگاه جوانمرد قصاب است و دیگری عارف بزرگ دیگر به نام ابراهیم خواص که اصالت آن آملی بوده است در برج طغرل شهر ری مدفون است.

شیخ عارف حکیم فیلسوف ابوالعباس قصاب احمد بن محمد بن عبدالکريم آملی:

يکي از عارفان بزرگ ايرانی در نيمه دوم قرن چهارم هجري است. وی مريد محمد بن عبدالله طبری و معاصر با عضدالدوله ديلمی بوده است. شيخ ابوالحسن خرقانی عارف بزرگوار اواخر قرن چهارم و اوايل قرن پنجم هجري صحبت ابوالعباس قصاب آملی را دريافته و مدت زمانی در خانقاه او بسر برده است. غوامض مسائل هر علم به آساني ميگشود و يکی از ائمه علمای طبرستان ميگفت: از نعمتهاي الهي که ما را بدان مخصوص فرمود وجود ابوالعباس است تا هر چيز از اصول دين و دقايق توحيد بر ما مشکل شود از او درخواهيم و او حل کند.دو تن از بزرگان عرفان و ادب در جهان شاگرد این نابغه عرفانی بوده اند - ابوسعید ابوالخیر و شیخ خرقانی.

شيخ عطار گويد: او در آفات عيوب نفس ديدن اعجوبه بود و در رياضت و کرامت و فراست و معرفت شأني عظيم داشت، او را عامل مملکت گفته اند و پيرو سلطان عهد بود و شيخ ميهنه را گفت: که اشارت و عبارت نصيب تست. نقل است که شيخ ابوسعيد را گفت اگر ترا پرسند که خدايتعالي شناسي مگو که شناسم که آن شرک است، وليکن چنين گوي که: عرفناالله ذاته بفضله. يعني خداي تعالي ما را آشناء ذات خود گرداناد بفضل خويش.  و گفت پيران آئينه تواند، چنان بيني ايشان را که توئي.  و گفت طاعت و معصيت من در دو چيز بسته اند، چون بخورم مايه همه معصيت در خود بيابم و چون دست باز کنم، اصل همه طاعت در خود بيابم. و گفت جوانمردان راحت خلقند نه وحشت خلق. و گفت: دنيا گنده است و گنده تر از آن دنيا، دلي که خداي تعالي آن دل به عشق دنيا مبتلا گردانيده است. همه گفته است: بنده اويم به مسلماني، مولاي محمدم به شريعت داري، نشستم بر درويشي، دعوي ام نيستي، هر که چنين دارد گو بيار. جوامردا، مصطفي داعي شريعت است، و من داعي حقيقت.

ابوالعباس به کوهی رفت و در انجا ماند و دکان قصابی در بازار ساسانی آمل یا همان بازار قدیم آم یا پایین بازار آمل داشت.

http://upload.wikimedia.org/wikipedia/fa/d/da/%D8%A8%D9%82%D8%B9%D9%87_%D8%AC%D9%88%D8%A7%D9%86%D9%85%D8%B1%D8%AF_%D9%82%D8%B5%D8%A7%D8%A8.jpg

بقعه جوانمرد قصاب

آرامگاهی (بقعه) در نزدیکی شهر ری است که در پاره‌ای از متون به او اشاره‌هایی شده‌است. محله پیرامون این بقعه نیز محله جوانمرد قصاب نام دارد. بعضی‌ها اعتقاد دارند این مکان مقبره ابوالعباس قصاب آملی که از طایفه جوان آملی بود است که معروف به ابوالعباس قصاب جوانمرد یا جوان آملی است.

پیرامون شخصیت جوانمرد قصاب روایت‌های متفاوتی ذکر شده‌است.

ابواسحاق ابراهیم بن احمد بن اسماعیل :

شناخته شده به ابراهیم خواص از دانشمندان مسلمان ایرانی در سده سوم هجری قمری بود. ابو اسحاق ابراهیم بن احمدبن اسماعیل (د ۲۹۱ق‌/۹۰۴م‌)، یکی از مشایخ صوفیه و از اقران جنید و نوری. در ری اقامت داشته‌است (ابن جوزی، ۴/۱۰۲). زادگاه او را بغداد دانسته و پدرش از آمل به بغداد آمده بوده‌است (جامی، ۱۳۷؛ نامة دانشوران ناصری، ۶/۳۶۹). گفته‌اند که شهرت ابراهیم به خواص (از خوص به معنی برگ خرما) از این روی بوده که وی با بافتن و فروش آن زندگی می‌گذرانده‌است. خوّاص غالب اوقات را در سفر می‌گذرانید، ولی سرانجام در ری اقامت گزید و در مسجد جامع آن شهر وفات یافت. یوسف‌بن حسین رازی (از عرفای آن عصر) امر تغسیل او را عهده‌دار شد (ابن جوزی، همانجا) و او را زیر حصار طبرک به خاک سپردند (انصاری، ۳۵۰). وفات او را اکثر مؤلفان در ۲۹۱ق نوشته‌اند، و سالهای دیگری که در بعضی از تذکره‌ها و طبقات ذکر شده با قول اکثریت مورخان و مؤلفان مخالف است. وی علاوه بر جنید و نوری یک چند نیز با ابوعبدالله مغربی مصاحبت داشته‌است (خطیب بغدادی، ۶/۷-۱۰). نسبت او را درطریقت به سری‌سقطی رسانده‌اند (نامةدانشوران ناصری، همانجا). دربارة علت تغییر حال و انقلاب باطنی او نوشته‌اند که روزگاری با سعی تمام در پی اکتساب علوم ظاهری بود تا آنکه وقتی در گذرگاهی به سالکی مجذوب برخورد که به او گفت: «تا چند تن و جان خویش در پی تحصیل علوم ظاهری رنجه می‌داری‌؟ یک چند به اکتساب معارف بکوش و طریق سیر وسلوک بپوی تا به بعضی از مقامات رسی که از حیطة تصویر و تقریر بیرون است» (همان، ۶/۳۷۰). از جملة مریدان وی ابوجعفر خلدی یا جعفر بن محمد خلدی و سیروانی مهین بوده‌اند (جامی، ۱۳۶). خوّاص از جملة مشایخی بود که در مقام توکل سیر سلوک داشت (شعرانی، ۱/۹۷؛ عطار، ۶۰۹) و در این مقام بادیه‌های متعدد را بدون زاد و توشه در نوریده بود، اما هرگز سوزن و نخ و ظرف آب و مقراض را از خود دور نمی‌داشت، زیرا همراه داشتن آنها را لازمة رعایت احکام شریعت از سوی سالک تلقی می‌کرد و با خود داشتن آنها را مغایر با توکل نمی‌دانست (ابن ملقّن، ۱۷). در توکل آنچنان مقام والایی یافته بود که او را رئیس المتوکلین نیز گفته‌اند (عطار، ۵۹۹). وی نیز همچون بسیاری از مشایخ صوفیه از خلفا و سلاطین و اموال آنان احتراز می‌نمود: زنی از زائل شدن صفای قلب خود نزد او شکایت برد. او در پاسخ گفت: آیا «شب‌ِ مشعل» را به یاد می‌آوری‌؟ آن زن به خاطر آورد که وقتی مشغول رشتن نخ بوده، مشعل سلطان از آنجا عبور کرده و او در روشنایی آن مشعل نخی رشته و آن نخ را در بافتن لباسی به کار برده، سپس آن لباس را به تن کرده‌است. پس چون آن لباس را به اشارة خوّاص از تن برون کرد و آن را صدقه داد، صفای قلب خویش بازیافت (نبهانی، ۲۳۴). خواص «صاحب تصنیف در معاملات و حقایق» بوده‌است (عطار، ۵۹۹؛ قس: هجویری، ۱۹۳). خواجه عبدالله انصاری گوید که کتاب «اعتقاد» او را دیده‌است (ص ۳۴۸)، و اشعاری نیز از او نقل کرده‌اند (ابن ملقّن، ۱۹-۲۰). کلابادی (ص ۳۰-۳۱) او را در ردیف جنید بغدادی و احمدبن عیسی خرّاز در زمرة کسانی که سبب انتشار علوم اشارات در تصوف شده‌اند، نام می‌برد. از تصانیف او امروز چیزی در دسترس نیست، و تنها از طریق آثار مؤلفین نخستین صوفیه سخنانی پراکنده از او به ما رسیده‌است. در میان سخنان او تأکید بر لزوم رعایت شریعت، فراوان به چشم می‌خورد، تا آنجا که بر اساس آنچه که از هاتفی شنیده‌است هر معرفتی که همراه با شریعت نباشد در نظر او کفر است (منتخب رونق المجالس، ۱۱۹). سخن او در وصف خُلّت و محبت به غایت لطیف است. در تعریفی که او از محبت به دست می‌دهد و جوهرة اصلی آن را «محو ارادات و احتراق جملة صفت بشریت و حاجات» می‌گوید در حقیقت معنای «فنا» را در قالب «محبت» بیان می‌کند (عطار، ۶۰۸). در باب توحید، معرفت و اهمیت جایگاه قلب آدمی نیز سخنان نغزی از او نقل شده‌است. در آثار مؤلفین نخستین صوفیه کرامات بسیاری به او نسبت داده شده‌است: گفته‌اند که او از جملة کسانی است که خضر پیامبر (ع‌) را مکرر ملاقات کرده و با آن حضرت مدتی مصاحبت نموده‌است.

http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/4/43/Borj-toghrul.jpg

برج طغرل

برج طغرل یا آرامگاه ابراهیم خواص در شرق آرامگاه ابن بابویه در شهر ری واقع شده‌است و از آثار به جا مانده از دورهٔ سلجوقیان می‌باشد. ارتفاع برج حدود ۲۰ متر می‌باشد (بدون احتساب گنبد مخروطی شکلی که امروزه اثری از آن نمانده) به عقیدهٔ برخی از کارشناسان این برج شبیه عقربه‌های ساعت بوده و می‌توان از روی تابش آفتاب بر روی کنگره‌های آن زمان را تشخیص داد.چالش و اختلافات فراوانی میان کارشناسان و مورخان دربارهٔ شخصیت مدفون در این بنا وجود دارد. عده‌ای آن را آرامگاه طغرل بیک سلجوقی می‌دانند و در مجمل‌التواریخ صفحهٔ ۴۶۵ اینگونه آمده‌است که «سلطان طغرل ‌بیک شهر ری وفات رسید و تربتش آنجا برجاست». مورخ نامی ترکیه، فارق سومر نیز محل دفن طغرل را همین مکان می‌داند.در صورتی که از زمان سلجوقیان تا زمان قاجاریه در هیچ یک از کتبی که وصفی در باره ی آثار ری دارد نامی از مقبره ی طغرل سلجوقی ندارد.عده‌ای دیگر از نویسندگان این مکان را محل دفن خلیل سلطان از فرزندان تیمور لنگ و همسر او شادالملک در قرن پانزدهم می‌دانند.در کتاب جامع ری باستان تالیف حسن کریمیان نیز آمده‌است که گروهی این بنا را منتسب به فخرالدوله می‌دانند.استاد سید محمد محیط طباطبایی با توجه به تحقیقات مفصلی که پیرامون این اثر تاریخی و شخصیت مدفون در آن داشته‌است این بنا را متعلق به ابراهیم خواص می‌داند. پیکر محمد طباطبایی پس از مرگ در جوار این برج در سال ۱۳۷۱ به خاک سپرده‌شد.ولی مستندترین نظریه این است که طغرل بیک و ابراهیم خواص در کنار هم در این برج به خاکسپرده شده اند که ابتدا طغرل بیک در اینجا به خاک سپرده شد و این برج ، برج طغرل نام گرفت و بعد ها ابراهیم خواص در اینجا به خاک سپرده شد و به آرامگاه ابراهیم خواص نام گرفت.

منابع:

    * ویکی‌پدیای عربی و فارسی
    * کتاب برج طغرل یا آرامگاه ابراهیم خواص نوشته طباطبایی
    * مرجع جزیره دانش
    * راسخون، ابراهیم خواص
    * سایت آفتاب و کتاب تاریخ ایران و گذری بر جاذبه های آن
    * Iranian Miras.exite book.historical 1
    * در بیان کار سلاّخان و قصّابان، در چهارده رساله در باب فتوّت و اصناف، مهران افشاری و مهدی مداینی، تهران، نشر چشمه، ۱۳۸۱
   * محمدحسین‌بن عبداللّه گریان شهرابی، کتاب طریق البکاء، تهران، شرکت سهامی چاپ و انتشارات کتب ایران، بی‌تا، صفحه ۷۵ـ ۷۸؛ صفحه ۶۷ـ۷۲
   * محمد قزوینی، یادداشت‌های قزوینی، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۶۳، جلد ۲، صفحه ۳۷۷ـ ۳۷۹
   * محمد قزوینی، یادداشت‌های قزوینی، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۶۳
   * محمدتقی مصطفوی، آثار تاریخی طهران، تنظیم و تصحیح میرهاشم محدث، تهران ۱۳۶۱، جلد ۱، صفحه ۱۶۸ـ۱۶۹
   * محمدتقی مصطفوی، آثار تاریخی طهران، تنظیم و تصحیح میرهاشم محدث، تهران ۱۳۶۱، جلد ۱، صفحه ۱۶۹
   * روشن رحمانی، افسانه‌های دری، تهران ۱۳۷۷، صفحه ۶۰۳
   *  تهران میراث
   * کتاب اول و رجا
   *۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ خبرگزاری میراث فرهنگی
   * اغوزها (ترکمن‌ها)، فارق سومر، ترجمه آنا دردی عنصری، انتشارات حاج طلایی سال ۱۳۸۰، ص ۱۵۸
   * مجله کیهان فرهنگی-شماره ی 40 و مشاهیر و بزرگان
   * پایگاه اطلاع رسانی یمنا و ایسنا

وبگاه مرکز تحقیقاتی میراث فرهنگی و گردشگری استان مازندران

نویسنده و پدیدآور: میر محمد رضا مرعشی

پیش شماره و کد تلفن شهرها و شهرستان های استان مازندران

پیش شماره و کد تلفن شهرها و شهرستان های استان مازندران

 

آب اسک 0122322
آبگرم 0122336
آری 0111282
آغوزبن بابل 0111327
آغوزگله 0152742
آکند/پنبه زارکتی 0151352
آلاشت 0124533
آلوکنده/حاجی محله 0152586
آمل 0121
آهنگرکلا 0111362
آهنگرکلا/شهدای/دابو/مرزنگو 0121345
آهودشت 0122526
آهی محله 0122724
آیت محله 0124343
ابوالحسن کلا 0111312
ابوخیل ارطه 0123219
اتو 0124547
اجارستاق 0151386
اجوارکلا 0121311
احمدآباد/کلیج 0122755
ارات بن 0124534
ارضت 0152683
ازباران 0112575
ازنی 0152754
اسب چین 0192475
اسب شورپی 0111235
اسبوکلا 0111212
اسبوکلا/ولاشد 0151342
استخرپشت 0152454
اسرم/جامخانه 0151233
اسکنده/وازیک 0122753
اسکومحله/امامزاده عبداله 0121242
اسلام آباد 0151232
اطرب/بهزادکلا 0152572
اکراسر 0192546
المشیر 0123218
اله رودبار 0111357
اله شاه/علی آباد 0111364
امام/ده 0152557
امامزاده/قاسم 0192439
امره 0151345
امیرآباد 0152545
امین آباد 0111238
اناده 0122538
انارمرز 0124336
انجیلسی 0111479
اندوار 0121346
اندیکلا 0111234
اهلم/آزادمون 0122743
اوارد 0152687
اوجاک 0121253
اوجامحله 0151355
اوجی آباد 0121314
اورست/مالخواست 0152732
اوزکلا 0122427
اومال/بریجان 0152442
ایثارده 0192458
ایرا 0122338
ایل وکلا 0122458
ایوک/بورخیل 0124434
ایول 0152748
بائوده سفلی 0122762
بائیکلا/شهیدآباد 0111207
بابل 0111
بابل پشت 0112538
بابلسر/دریاکنار/باقرتنگه 0112522
بادله 0151234
بالااحمدچاله پی 0111366
بالابازیار 0111358
بالامیرکلا 0111348
بانصرکلا 0121268
بایجان 0122332
بایع کلا 0152582
برجنده/شرفتی 0122765
برسه 0192437
برگه 0151245
برما 0152738
بزمین آباد 0151238
بشل/چاکسر 0124433
بطاهرکلا 0122457
بلده 0122422
بندر/امیرآباد 0152546
بنفشه ده 0122527
بهشهر 0152522
بهنمیر 0112535
بورخانی 0124445
بولی کلا/درویش خیل 0111315
بیزکی 0124348
بیشه بنه 0152672
بیشه سر 0111313
بیشه کلا 0122738
پائین کلا 0151384
پاجی/میانا 0152775
پاشاکلاآمل 0121312
پاشاکلادودانگه 0152785
پاشاکلاساری 0151316
پاشاکلاکسلیان 0124538
پاوند 0152689
پایین احمدچاله پی 0111367
پردمه 0122353
پردنگون 0192283
پرکلا 0152678
پل سفید 0124522
پل کرات 0191214
پلور 0122324
پنبه چوله 0151368
پنجاب 0122352
پهناب 0124345
پهنه کلا 0151353
پوروا 0152589
پوست کلا 0111283
پول 0191335
پی قلعه 0192263
پیته نو 0152682
پیچاکلا 0111318
پیشنبور 0192274
پیمود 0122657
تازه آباد 0152583
تازه آباد/سپاه 0151242
تاکر 0122435
تلمادره 0152744
تلوک 0152782
تمسک/سرخکلا 0121256
تمل 0192544
تنکابن/خرم آباد 0192422
تنگه لته 0151365
تیرکلا/ماچک پشت 0151363
تیله نو 0152642
جلیکان علیا 0122548
جلیل آباد/کراتچال 0192459
جنت رودبار 0192534
جواهرده 0192533
جوربند 0122525
جویبار 0124322
چاری 0111218
چالکرود 0192537
چالوس 0191222
چالیسیو 0122638
چرته 0192556
چفته کلا 0123214
چل 0122432
چلمردی 0152585
چلندر 0191314
چمان 0152584
چمستان 0122522
چورت 0152737
حاجی کلابزرگ 0122754
حریث 0192287
حسن آباد 0122655
حسین آباد/لله مرز 0152543
حسین آباد/لیتکو 0121263
حمیدآباد 0151354
حیرت 0191356
خارکش 0151344
خال خیل 0152735
خانه دریا 0122742
خانه سرمرز 0151366
خجیرکلا 0122456
خرم آباد 0151215
خرماکلا 0123212
خزرآباد 0151346
خشت سر 0122727
خشرودپی 0111252
خشکرود 0112547
خطیرکلا/باغدشت 0123213
خلیل محله 0152643
خورشید 0152573
خیره سر 0191328
خیرود/مزگاه 0191312
خیرودکنار/سیدعلی کیا 0191315
دارابکلا 0151378
دارکلا 0122545
دازمیرکنده 0151356
دامیر/دینک 0151318
درازکلا 0111363
دراسرا 0192469
درزی کلا/کریم کلا 0111343
درزیکلاآخوندی 0111214
درونکلای شرقی 0111337
درونکلای غربی 0111335
دلسم/ویسر 0191382
دنگ پیا 0121257
دنگ سرک 0151364
دوک/زیلت 0123311
دونا 0122452
دونکوه 0122648
دونه چال 0124327
دونه سر 0111346
دینارسرا 0192455
دینان 0122335
دیوا 0111254
دیودشت 0111237
دیوکلا 0123317
رئیس آباد 0121247
رئیس کلا 0124438
رامسر 0192522
رزکه 0121258
رزن 0122453
رستم رود/ایزدشهر/آکامشهر 0122623
رستم رود/ایزدشهر/آکامشهرمخابراتی 0122644
رستم کلا 0152536
رسکت 0152784
رکابدارکلا 0123217
رکن کلا 0124338
رمنت 0111314
رودبار/اورطشت 0121248
رودبست 0112545
رودگر/پل سرا 0192476
روشن آباد 0111217
رویان 0122624
ریحان آباد/ولمازو 0152664
ریکنده 0123318
رینه لاریجان 0122325
زاغمرز 0152535
زاهدکلا 0112586
زرگرمحله/آرادکلا 0111236
زرندین 0152576
زرین آباد 0151362
زوارده 0111275
زیارت کلا 0152588
زیدسفلی 0151237
زیراب 0124535
سائیچ محله 0121235
ساروپسند 0152668
ساری 0151
سرخ کریه 0152688
سرخرود 0122728
سرخکلا/شهرک/فرهنگیان 0151212
سرکا 0192272
سرکت 0151387
سرلیماک 0192547
سروکلا 0124332
سعادت آباد 0122532
سعیدآباد 0152743
سفیداب 0192479
سفیدتمشک 0192536
سلطان محمدطاهر 0111317
سلمان شهر 0192482
سلمل 0192554
سلیاکتی 0122634
سلیمان آباد 0192452
سما 0191354
سمسکنده 0151372
سنارسفلی 0192285
سنگ تراشان 0151374
سنگتاب 0124273
سنگچال 0121236
سنگده 0152772
سه کیله 0152592
سوا 0122343
سوتکلا/دادکلا 0152774
سوته/فریدون کنار 0112574
سوچلما 0152453
سوربن/برارده 0151248
سورک آمل 0121243
سورک ساری 0152422
سیاهدشت 0152786
سیدابوصالح 0123319
سیدمحله 0151343
شارقلت 0124442
شاندشت/شنگلده/وانا 0122337
شاه کتی 0121306
شرفدارکلا 0151313
شهرک صنعتی/آمل 0121230
شهرک صنعتی/بهشهر 0152555
شهرک صنعتی/دانیال 0192494
شهرک/صنعتی/ساری 0151383
شهرک/نمک آبرود 0191218
شهنه کلا 0121255
شوبکلا/معلم کلا 0111342
شورکا 0124342
شومیا 0122763
شیخ محله 0122346
شیرخوارکلا 0124247
شیرکلا 0122528
شیرگاه 0124422
شیرود 0192447
صاحبی 0151377
صالحان 0191334
صفرخیل/میارکلا 0151348
صلاح الدین کلا/ونوش 0191317
صنایع/چوب/کاغذساری 0151388
طارسی کلا 0123216
طبقده 0151235
طوسکلا/سیاوشکلا 0152575
طوقدار 0151347
طوله سرا 0112578
عالمکلا 0124443
عالیکلاآهی 0121267
عباس آباد 0192462
عبداله آباد 0122752
عرب خیل 0112532
عزت الدین 0151258
عزت/منوچهرکلا 0191372
عزیزک 0111354
عسگرآباد 0152547
عظیمیه چالکش 0192445
علویکلا 0191362
علی آباد/آمل 0122535
علی آباد/ساری 0152776
علی آباد/عسگرخان 0191311
عیسی خندق 0151227
غریب محله 0152685
فریدون کنار 0112565
فریم 0112582
فریمک 0152593
فقیه آباد 0192478
فلورد 0124532
فولادکلابابل 0111328
فیروزکلاآمل 0121266
فیروزکلاچالوس 0191332
فیروزکنده 0151213
قائم شهر 0123
قائمیه 0121347
قادیکلاچهاردانگه 0152736
قادیکلای بزرگ 0123314
قراخیل 0123211
قرتیکلا 0151381
قره تپه 0152532
قلعه پایان 0152666
قلعه سر 0152443
قلعه کش 0121234
قلعه گردن 0192442
کاردرکلا 0111376
کاردگرمحله آمل 0122637
کاردگرمحله بابل 0112577
کارکنده 0151385
کارمزد 0124537
کاظم بیگی 0111344
کاظم کلا 0192474
کترا 0192472
کتی لته 0124426
کجور 0191345
کردکلا/کوهی خیل 0124346
کردیچال 0192275
کرسب/مسکوپا 0152778
کرسی 0122455
کرفون 0112552
کرکنار 0111347
کشتله 0111352
کشتی سازی/ایران صدرا 0152552
کشکسرا 0191212
کشکوه 0192432
کلا 0152674
کلارآباد 0192492
کلاردشت/حسن کیف 0192262
کلارستاق 0191229
کلاگرده 0152747
کلاگرمحله 0111368
کلت 0152578
کله بست 0112557
کله مرز/رودپشت 0122744
کله نو 0192282
کلوده 0122733
کلیج خیل 0124428
کلیکسر 0121313
کمانگربرسمنان 0111211
کمانگرکلا 0121318
کمربن 0122438
کمرود 0122442
کمیشان 0152574
کنس مرز 0122758
کنیم 0152734
کورکورسر 0191322
کوکده 0121265
کوهپر 0191348
کوهسارکنده 0152579
کوهستان/آسیابسر 0152544
کیاسرچهاردانگه 0152722
کیاکلا 0124337
گالشپل 0122778
گاوان کلا/سیدکلا 0111332
گاوبر 0192435
گتاب 0111345
گرسماسر 0192552
گزنک 0122327
گل علی آباد 0192456
گلما 0151315
گلندرود 0122652
گله محله سیرجارون 0122745
گلوگاه بندپی 0111272
گلوگاه ساری 0152622
گلیجان 0192457
گلین/چی لی لی سر 0192543
گنج افروز 0111215
گویتر 0192278
گیله کلا/باریک آبسر 0151376
لاجیم 0124437
لاریم 0124335
لاسم 0122354
لاشک 0191342
لالا 0152733
لاویج 0122533
لتاک 0192446
لتینگان 0191327
لرگان 0191344
لشتو/لزربن 0192453
لشکنار 0191337
لله بند 0124542
لمراسک/تیرتاش/سراج محله 0152665
لنگر 0152746
لیماک 0192567
لیند 0124544
ماکران 0151246
ماهفروجک 0151375
ماهفروزمحله 0151382
متکازین 0152686
محمدآباد 0121238
محمدآباددودانگه 0152762
محمودآباد 0122773
مرزن آباد 0192273
مرزیکلا/بابل کنار 0111356
مرگاو 0152783
مرمت 0151367
مریج محله 0121245
مزید 0122454
مشک آباد 0124352
معلم کلا 0122748
ملک خیل 0123215
مهدی رجه 0152663
موزیکله 0111316
میانده 0124347
میانگله/چناربن 0152577
میخران 0121212
میخساز/کندلوس 0191336
میررودپشت 0111213
میناک 0122436
ناحیه 0122428
ناندل 0122342
نانواکلا 0122542
نج 0122448
نسن 0122444
نشتارود 0192466
نشل 0121344
نعمت آباد 0192438
نکا 0152562
نمار 0122345
نوا 0122328
نوائی محله 0112573
نوذرآباد 0152534
نور/علمده 0122622
نوسر 0122348
نوشهر 0191323
نوشیروانکلا 0111365
نیاک 0122334
نیالا 0152684
نیچکوه 0191346
نیرس 0191352
نیم ور 0191338
هچیرود/هرطه کلا 0191216
هریکنده 0111216
هشتل 0121316
هلیدشت 0111353
هولار 0151357
واز 0122647
ورازان 0122447
ورسک 0124526
ورکاده 0121342
ورکلا/ورندان 0151247
ورمتون 0111247
وری 0152752
وسطی کلاآمل 0121309
وسطی کلاقائم شهر 0123316
ولشکلا 0151373
ولوجا 0151236
ولوکلا 0111355
ولی آباد 0192448
ولیکرودپشت 0112548
ولیکستان 0192495
یالرود 0122434
یخکش 0152673
یمچی متوریج 0122757
یوش 0122433

ببر مازندران

ببر مازندران
ببر كاسپين، ببر مازندران، ببر پارسي و یا ببر ایرانی که در برخی نقاط به آن ببر تورانی یا ببر هیرکانی می گویند، با نام علمی Panthera tigris virgata در ناحیه گسترده ای از چین تا دریای سیاه می زیسته است. جنگلهای مازندران ، قفقاز ، ترکمنستان ، ازبکستان ، تاجیکستان ، قزاقستان ، قرقیزستان و غرب چین مسکن این کونه از ببر بوده است که امروزه منقرض گردیده‌است اما هنوز ادعاهایی اتفاقی دربارهٔ رویت آن گزارش می شود.
یکی از پوستهای یافت شده در دهه چهل شمسی که در موزه دارآباد نگهداری می‌شود
آخرین ببر كاسپين در مازندران که افراد محلی به آن شیر سرخ می‌گفتند در سال ۱۳۳۸ در جنگل های مازندران، در منطقه گنبد کاووس، به دست یک شکارچی محلی شکار شد. از ببر مازندران تنها یک نقاشی رنگی و چند عکس و چند پوست بجا مانده است. عکسها و پوست‌ها نشان می‌دهند که رنگ ببر مازندران از ببر بنگال روشن‌تر، و تااندازه‌ای نارنجی مایل به قرمز و نوارهای عرضی آن باریک‌تر و منظم‌تر و به تعداد بیشتر بوده‌است. موهای بدن ببر مازندران بلندتر و پرپشت‌تر از ببر بنگال و کوتاه‌تر از ببر سیبری و جثه آن بزرگ‌تر از ببر بنگال و کوچک‌تر از ببر سیبری بوده‌است.
ببر مازندران مارال، گراز، شوکا، خرگوش، پرندگان، خزندگان گربه وحشی و هنگام گرسنگی کمبود غذا، گاو و گاومیش اهلی شکار می‌کرد.
شکار بی رویه، خشک کردن نیزارها و مردابها برای کشاورزی، باغداری و خانه سازی، از میان رفتن جنگلهای جلگه ای سبب نابودی نسل ببر در ایران شده‌است.
ببر مازندران از تیره‌های بسیار نزدیک به ببر سیبری بوده و این دو تیره، تنها حدود ده هزار سال است که از هم جدا شده‌اند. بررسی دی‌ان‌آ بقایای یافته شده از ببر مازندران، و مقایسه آن با ببر سیبری، نشان می‌دهد این دو تیره تنها در یک نوکلئوتید تفاوت دارند و هر دو از یک زیرگونه بوده‌اند. همین امر احتمال بازگشت ببر مازندران به چرخه طبیعت را قوت بخشیده‌است.

تاریخ و تمدن مازندران

مازندران پیش از تاریخ
کرانه جنوبی دریای کاسپین (دریای مازندران) از لحاظ جغرافیایی بخشی از خاور میانه نیست، بلکه دنباله جنوبی منطقه اورازیاتیک شمالی (یعنی اروپایی - آسیایی) است.این بخش که خود شامل گیلان و مازندران و گلستان است، بر خلاف فلات ایران که ظاهرا جای زاد و زیست انسانهای دوره پارینه سنگی دیرین نبوده است می تواند زادگاه و زیستگاه انسانهای نیاندرتال در دوره پارینه سنگی بوده باشد. زمستانهای ملایم و بارانهای تند و غارهای پناهگاه، این بخش را همانند جاهایی ساخته است که بازمانده های یکی از دوستان دیرینه آدمیزاده،یعنی انسان نیاندرتال، در آنجا یافته شده است (مانند جنوب فرانسه، اسپانیا، ایتالیا، کریم و کرانه فلسطین)
امروز با اینکه هزاران سال از دوره نو سنگی (نئولیتیک) گذشته است،هنوز در بخشهای کرانه ای دریای مازندران و بویژه در گیلان، بازمانده های یک تمدن نو سنگی یافت می شود که رابطه نزدیکی با آغاز تمدن اروپا دارد. نوع خانه های روستایی،ابزارهای کشاورزی،اندام و چهره مردم که گونه (تیپ) اروپایی است،اهمیت جنگل و چوب و چیزهای دیگر همه یادگارها و نشانه های تمدن و روزگار نو سنگی است. عامل های طبیعی که در این روزگار نیزسرزمین مازندران را یکی از مراکز صنعت ایران و نزهتگاه مردم کشور گردانیده، سبب گردید که تمدن باستانی نو سنگی در سرزمین مازندران باز بماند و ویژگیهای اصلی خود را نگهدارد. تپه های بزرگ خاکی که امروزه در دشت مازندران دیده می شود ظاهرا جایگاه آبادی ها و دیه های باستانی و شاید نو سنگی بوده است که می تواند در حدود 3000 سال پیش از میلاد بنیاد یافته باشد.
در لایه های گوناگون دو غاری که گروه باستان شناسان آمریکایی به رهبری استاد کارلتن.س.کون در مازندران کاوش و بررسی کرده اند، چیزهای گوناگون بسیاری یافت شده است (مثلا: تکه های شکسته آوندهای سفالین ساده یا رنگ شده، ابزارهایی از سنگ چخماق زدوده، مانند سر تبر و پیکان و داس و تیغه های گونه گون، یک جفت کاسه بزرگ سنگی، ذغال، دو گونه دانه، استخوانهای جانوران رام شده یا وحشی، مانند سگ، خوک، گوسفند، بز،گاو، سگ دریایی، موش بیابانی و گونه ای آهو، تک استخوانها و استخوان بندیهای انسانی) که هر گونه ای از آنها از لحاظ باستان شناسی معنی و ارزش ویژه ای دارد.از روی این باز مانده ها و با بکار بردن روش تاریخ یابی نوین لایه ها و تاریخ های تمدنی را در آن دو غار یافته اند.

از مراکز مهم تمدن ما قبل تاریخ در مازندران می توان به غار علی تپه (با قدمت حدود 12500 سال پیش از میلاد) و غارهای هوتو و کمربند (با قدمت حدود 9500 سال پیش از میلاد) غار کمیشان، تپه باستانی قلعه کش (مربوط به عصر آهن)، تپه باستانی گردکوه (مربوط به عصر آهن)، خرابه شهر (مربوط به عصر آهن1و2) و... نام برد که نشان از تمدن هزاران ساله در این سرزمین دارد. آثار و بناهای دوره های ساسانی، اسلامی، افشاریه، زندیه، صفویه، قاجاریه، پهلوی هم که در مازندران به وفور یافت می شودکه هر کدام دارای ارزش ویژه ای هستند و مازندران را کلکسیونی از آثار و بناهای تاریخی دورانهای مختلف کرده اند. و همچنین از آثارهای ما قبل تاریخ مب توان به قبرهای گبری و دخمه های کافرکلی آمل اشاره کرد.

برخی ریشه نام مازندران را آمیخته‌ای از ماز به معنی بزرگ و نیز میانه، ایندیرا و ان پس وند مکان دانسته‌اند و در نتیجه عبارت «مازیندیران» را به معنی جایگاه دیو بزرگ، ایندیرا می‌دانند. گواه آن را هم شاهنامه دانسته‌اند که در آن از مازندران به عنوان جایگاه دیو سفید نام برده‌است و نیز ایندیرا را کوهی دانسته‌است در میانه این سرزمین. بر پایه همین موضوع ملک الشعراء بهار بیت زیر را سروده‌است:

ای دیو  سپید  پای در بند
ای گنبد گیتی ای  دماوند

در مورد سکونت،زندگی وتمدن در مازندران، از بررسیهایی که از غارهای کمربند و هوتو (در بهشهر) به عمل آمده، نشان داده‌است که سابقه زندگی در آن تا پیش از ۷۵ هزار سال پیش وجود داشته‌است. از این آثار چنین بر می‌آید که در این ادوار در کوهپایه‌ها و دامنه‌های شمالی البرز، هر جا که آب و هوا مساعد تر بوده، انسان‌های اولیه به شکار و گردآوری خوراک می‌پرداختند و برای این که از امنیت و آرامش بیشتری برخوردار باشند، در غارهای مذکور (از جمله غاری که در کنار جاده نکا-بهشهر در جنوب غربی روستای کُلت در اثر خاک برداری در سال ۱۳۶۹ کشف شده) به سر می‌برده‌اند، وجود آثار دوره نو سنگی در شرق مازندران حکایت از تحولات زندگی مردم در این سرزمین را دارد. 
از حدود ۱۰۰۰۰ سال پیش، مردم این سرزمین همانند بعضی از انسان‌های ساکن شمال فلات ایران آمل، توانسته بودند چارپایان را رام واهلی نمایند. این تحول موجب دگرگونی در زندگی انسان‌های این خطه شده‌است. به تدریج انسان‌ها در مرحله دامداری به سوی دّره‌ها و جلگه‌ها وخاکهای آبرفتی حاصلخیز کشیده شده‌اند. با آغاز کشاورزی، زندگی به طور کلی دگرگون می‌شود. رفته رفته با بهتر شدن شرایط زندگی، غذا و مساعد بودن آب و هوا به شمار جمعیت افزوده شد و اولین روستاهای پیش از تاریخ در این خطّه شکل گرفتند.
از دیرباز مردم این دیار در طلب معرفت و کسب دانش کوشا بوده اند.از دانشمندان و علمای این خطه می توان ابن جریر طبری، مرزبان بن رستم، شیخ طبرسی، علامه میر حیدر آملی، ملک الشعرا طالب آملی،امام فخر رازی،ابن ربن طبری و ابن فرخان طبری، سید ظهیر الدین مرعشی، آیت الله میرزا هاشم آملی، علامه جوادی آملی و حسن زاده آملی و بسیاری دیگر را که خود تالیفات گرانبهایی در علوم فقه، حدیث، تفسیر، تاریخ، رجال، هندسه، هیئت، طب و غیره به جا گذاشته اند نام برد. از نظر آداب و رسوم اغلب شهرهای مازندران شباهت زیادی با سایر شهرهای ایران دارند. در این استان در بیشتر شهرها مراکز فرهنگی از قبیل دانشگاهها و مراکز فنی و تربیت معلم دایر است و تعداد زیادی از جوانان سایر استانها برای ادامه تحصیل به مازندران می آیند.
بناها و یادمانهای تاریخی:مازندران به خاطر موقعیت اقلیمی و منطقه ای از گذشته های دور مورد توجه گروه های مختلف انسانی بوده است.مستندات تاریخی و نتایج حاصله از بررسی ها و کاوش های باستانی نشان می دهد که منطقه مازندران در عصر حجر قدیم (دوره پارینه سنگی)محل سکونت انسانهای اولیه بوده است. کشف اسکلت سه انسان در غار هوتو نزدیک بهشهر که حدودا هفتاد و پنج هزار سال قبل از میلاد می زیسته اند، دال بر صحت این مدعا است.
مازندران در گذر زمان
پيش از ورود آرياييان به ايران و مازندران مردم بومي اين منطقه از راه شكار و گله داري امرار معاش مي‌كردند. مطالعات باستان شناسي در غارهاي كمربند و هوتو بهشهر حضور انسان در مازندران را به حدود 9500 پيش از ميلاد مي‌رساند. آريايي نژادان مهاجرت خود را از سرزمين هاي شمال شرقي مرزهاي كنوني ايران در حدود هزاره سوم پيش از ميلاد آغاز كردند، با بوميان در آميختند يا بر آنان فائق آمدند. مازندران كنوني بخشي از سرزمين گسترده‌تري است كه در متون تاريخ از آن با نام «فرشوادگر» ياد كرده اند.
محققان، مازندران و گيلان را به سبب هم جواري و نيز به سبب اوضاع طبيعي و جغرافيايي مشابه، عموماً با هم نام مي‌برند و همه مناطقي كه در جنوب درياي مازندران و ميان آذربايجان و خراسان قرار دارند را يك ناحيه مي‌دانند . از اين حدود در زمان هخامنشيان در كتيبه بيستون نام پتشواريش ضبط شده است. طبري ها و مردها تيره هاي ساكن اين ناحيه همواره به عنوان بهترين تيراندازان در جنگ هاي شاهان هخامنشي با دولت هاي ديگر معرفي مي‌شوند.
استرابن جغرافيانويس يوناني اين محدوده را به صورت «پرخوافرس» نام مي‌برد. طبري ها ومردها در جنگ داريوش سوم با اسكندر مقدوني در «گوگمل» حضور چشمگيري داشتند و مسئول نگاهباني شاهنشاه و خاندان او بودند. اسكندر فاتح ايران نتوانست از طريق جنگ طبرستان را تسخير كند.
طبرستان به علت وضعيت خاص اقليمي از ايام باستان جايگاه و پايگاه اقوام خاندان هاي حاكم بود. نخستين كسي كه در نوشته هاي مورخان به عنوان حاكم طبرستان از او ياد شده اتوفرادات يا فرهاد پارتي است. طبرستان به علت نزديكي با سرزمين و دولت پارت تا انقراض اشكانيان عملاً زير استيلاي دولت اشكاني قرار داشت. در زمان دولت ساساني نيز شاهنشاهي اين ناحيه به فرمان يك شاه بود. چنانچه وقتي اردشير بابكان به تخت نشست، اداره اين قسمت از ايران به دست «گشنسف شاه» يا «جسنسف شاه» بود.
واژه مازندران كه از نظر جغرافيايي بخش بزرگي از طبرستان بوده است. در حوالي سده هفتم هـ.ق جانشين نام طبرستان شد.
سلسه هاي مشهوري كه اغلب همزمان سرزمين مازندران را در دوره اسلامي در اختيار داشتند، با ذكر شاهان ، افراد شاخص و زمان حكومتشان عبارتند از: 
1-آل قارن از سال 50 قبل از هجرت تا سال 224 هـ.ق ، محدوده حكومت اين سلسله اغلب جبال مازندران بود و افراد شاخص آن عبارتند از: قارن پسر سوخرا، ونداد هرمز پسر سوخرا، مازيار پسر قارن.
2-سلسله آل گاوباره از سال 40تا 144 هـ. ق شاهان اين سلسله اغلب در دشت مازندران و گرگان حاكم بودند افراد مشهور آن عبارتند از: دابويه پسر گاوباره، سارويه پسرفرخان بزرگ، اسپهبد خورشيد پسر دادمهر.
3-شعبه ديگري از سلسله آل گاوباره با نام پادوسپانان كه قلمرو حكومتشان غرب مازندران و رويان، نور، كجور و لاريجان بود. از سال 40 تا 1002 هـ.ق (عهد شاه عباس كبير صفوي، نزديك به يكهزار سال) پادشاهان مشهور اين سلسله پادوسيان اول پسر گاوباره شهريار ابن پادوسيان ، ملك بهمن آملی پسر كيومرث بودند.
4-پادشاهان باوند يا اسپهبدان از 45 تا 397 هـ.ق باونديان به سبب حكومت در جبال مازندران يعني قسمت‌هاي سوادكوه و دودانگه كنوني ساري (فريم) ملك جبال خوانده مي‌شدند.
مشهورترين ملوك اين سلسله «باو» نوه «كيوس» برادر انوشيروان ساساني، اسپهبد شروين پسر سرخاب شهريار پسر شروين بودند.
5-آل وشمگير يا آل زيار از سال 316 تا 470 هـ.ق ؛ محدوده حكومت اين سلسله شرق مازندران بود و شاهان مشهور آن مرداويج پسر زيار، قابوس ابن وشمگير شمس المعالي، گيلانشاه پسر كيكاوس بودند.
6-مرحله دوم حكومت باونديان موسوم به اسپهبدان باوند از 466 تا 606 هـ.ق ؛ اين سلسله بعد از تسلط بر آل زيار سرزمين طبرستان را متصرف شد. پادشاهان معروف آن اسپهبد حسام الدوله شهريار پسر قارن، شاه غازي رستم پسر علاءالدوله بودند.
7-باونديه معروف به كينخواريه (دوره سوم سلاطين آل باوند) از سال 647 تا 750 هـ.ق ؛ حكام اين سلسله بر نواحي آمل فرمانروايي داشتند و شاخص ترين آنها عبارتند از حسام الدوله اردشير ابوالملوك تاج الدوله يزد گرد.
8- سادات حسني و حسيني و مرعشيان بر خلاف نمايندگان خلفا كه مي‌خواستند مازندران را به قدرت شمشير خويش بگشايند از راه تبليغ دين ومذاهب تشيع توانستند در بين طبقات مردم اين سامان رسوخي عاطفي داشته باشند. تا اينكه پس از استقرار پايه هاي قدرت اقدام به خروج كردند و حدود 750 سال در نواحي مختلف آمل، ساري، و جبال تسلط يافتند و فرمانروايان دودمان هاي محلي نيز به سبب علايق مذهبي وجود و تظاهر آنها را تحمل مي‌كردند. مشهورترين اين سلسله از سادات مازندران عبارتند از حسن بني زيد (داعي كبير)، ‌ناصر كبير (ناصر الحق)، مير قوام الدين مرعشي در آمل که اولین مرکز تشیع جهان را بنا کرده اند، سادات مرتضايي در هزار جريب.
9-ديگر سلسله ها: در طول هزاره اول هجري هم زمان با حكومت دودمان هاي متعددي كه از آنها نام برده شد، دست اندازیهاي ديگر هم از سوي فرمانروايان نواحي ديگر ايران و خارج از ايران به مازندران به عمل آمد كه اهم آنها عبارتند از:
طاهريان، صفاريان، سامانيان ،‌غزنويان و همچنين تيموريان كه دوران تسلط و جنگ و گريزشان كوتاه بود.
10-از دوره صفويه به بعد زمان حكومت هاي ملوك الطوايفي در مازندران به سرآمد و اين سرزمين رسماً تابع حكومت مركزي ايران شد. شاهان صفوي، افشاري، ‌زندي و قاجاري مازندران را به عنوان ايالتي از ايلات ايران در اختيار داشتند. 
بررسی هایی درباره جغرافیای تاریخی مازندران
نخستین اطلاعات ما از مردمان و منطقه جنوب دریای کاسپین (دریای مازندران) از نوشته های بازمانده چندین تن از جغرافی نگاران و تاریخ نویسان و دانشمندان بیگانه، بویژه یونانی، مانند هرودوت، استرابن، گزنفون، بطلمیوس، پلوتارک، دیودور، آریان و کنت کورث به دست می آید.
از لحاظ جغرافیایی، در نوشته های این نویسندگان نام واحدی بر همه یا بخشی از سرزمین مازندران(نامهایی مانند تپورستان،هیرکانیا،گرمانیا) نیامده است. ایشان به وصف جغرافیایی کوتاهی از این منطقه و بردن نام اقوامی که در آنجا و سرزمین های پیوسته بدان می زیسته اند،اکتفا کرده اند.
ریشه واژه مازندران و تاریخ پیدایش و دگرگونی آن به درستی دانسته نیست و درباره معنای این نام که ظاهرا از آغاز سده هفتم هجری (سیزدهم میلادی) و روزگار تاخت و تاز مغولان جانشین نام کهن تر “طبرستان” شده و تاکنون نیز پایدار است. کهن ترین جایی که واژه مازندران در آن به کار رفته است، شاهنامه فردوسی است. بسیاری از حادثه های افسانه ای شاهنامه در مازندران روی داده، که مهمترین و درازترین آنها هفت خان رستم زال است. رستم برای یافتن و رهانیدن کی کاووس، پادشاه ایرانیان، که در بند دیوان مازندران بود، از زابلستان به مازندران سفر کرد و پس از گذار از هفت مرحله پهلوانی نمایان(مانند کشتن اژدها، گرفتار کردن یک پهلوان محلی به نام اولاد، کشتن ارژنگ دیو و ...)، کاووس و بازماندگان سپاه ایران را آزاد کرد.
فردوسی شهرهای حقیقی مازندران را مانند تمیشه و ساری و آمل به سرگذشتها و حوادث کما بیش افسانه ای خود در آمیخَته است. مثلا می گوید که فریدون بیشه تمیشه را نشستگاه خود ساخت، در این بیت:    
                                                                              
ز آمل گذر سوی تمیشه کرد                            نشست اندر آن نامور بیشه کرد

توضیح بیش از این در باره تاریخ مازندران از حوصله این مقال خارج است و تا همین حد برای استفاده گردشگران و جهانگردان کافیست. برای کسب اطلاعات جامع و کامل درباره تاریخ سرزمین باستانی مازندران به کتاب “تاریخ مازندران”  تالیف  “اسمعیل مهجوری” و یا کتاب “تاریخ مازندران باستان”  تالیف  “طیار یزدان پناه لموکی” مراجعه کنید.

در گذر مازندران و کاخ و عممارت های تاریخی مازندران

استان مازندران گُل سرسبد گردشگری ایران در کرانه جنوبی دریای مازندران قرار دارد. مرکز آن ساری با داشتن جاهای دیدنی و خیابان‌های زیبا به ویژه خیابان «فرهنگی»، از شهرهای بسیار شکوهمند شمال است. مازندران به استان‌های تهران، سمنان، گلستان، گیلان، و قزوین چسبیده است. کوه پر آوازه دماوند چونان بام گنبد مانند مازندران در سراسر سال از برف سفید پوش است. این استان زنانی زیبا و مردانی ستبر دارد. از دیدگاه باستان‌شناسی مازندران پیشینه‌ای چند هزار ساله داشته و  در روزگار پادشاهی "ورگانا" دیار تبرستان یا "هیرکانیا" نامیده می‌شد. ایل و تبارهای متمدن از جمله "آمارد" و "کادوس" به دشت‌ها و کوه‌پایه‌های آن سرازیر شده‌اند. یافته‌های باستان‌شناسان خودی و بیگانه در موزه ایران‌باستان نشان دهنده درخشش تمدن ژرف و شکوهمند مازندران و سر برآوردن خورشید روزگار هخامنشی در سرزمین ایران است. مازندران در درازنای روزگار خود فراز و نشیب‌های بسیاری پشت سر گذاشته است. پس از اسلام برای نخستین بار کوفیان به سرکردگی سعد ابن عاص به کرانه‌های تبرستان تاختند، اما در روزگار بنی‌امیه مردم تبرستان علیه اشغال‌گران برخاستند. تبرستان از یک سو میدان کشمکش میان آل‌زیار و آل‌بویه و از سویی سامانیان و غزنویان بوده است. پس از طغرل اول سلجوقی، سلطان محمد خوارزمشاه تبرستان را تسخیر کرد. تیموریان خوان آنان را برچیدند اما پس از مرگ امیر تیمور، این بار سادات مرعشی سر برآوردند. با روی کار آمدن شاه عباس یکم صفوی، به گردنکشی و بساط ملوک الطوایفی مرعشی‌های مازندران پایان داده شد. از آنجا که مادر شاه‌عباس مازندرانی بود، کاخ‌ها و ساختمان‌های زیبایی در آنجا ساخته شد و مازندران گستره بازرگانی شمال کشور و تختگاه ییلاقی شاهان صفوی شد.

         http://amolcity.plogger.ir/upload/a/amolcity/pictures/3260554145815.jpg
 

قله دماوند
شهرهای مازندران در میان کوه‌ها، جلگه‌ها و جنگل‌های سرسبز و دل انگیز به همدیگر بسیار نزدیک‌اند. با دیدنی‌های کرانه دریای مازندران، خانه‌های ییلاقی، غذاهای دریایی، فرهنگ و سنن دیرپا، مازندران میزبان میلیون‌ها گردشگر درونی و جهانگرد برون مرزی است. مردم شهرهای این استان بهتر از استان‌های دیگر کشور در گردشگرپذیری تجربه دارند چرا که  پیشینه بازدید گردشگران درونی و جهانگردان برون‌مرز به مازندران دیرینه است. اما از سوی دیگر، در روزگار کنونی بنگاه‌های گردشگری بدون دانش ژرف در زمینه کار خود، گردشگران سراسر کشور، به ویژه مردم پایتخت را بیشتر برای دریا و جنگل به مازندران می‌کشانند و این روال پس از یک دیدار، گردشگر را به کشورهای بیگانه ترغیب می‌کند. باید با بازسازی آثار تاریخی به‌جا مانده در این استان گستره گردشگری را رنگین‌تر نمود. دژها، غارها، برج‌ ها، پارک‌های جنگلی، آبشارها ، رودها، چشمه ها و تالاب‌ها را  می‌بایست برجسته‌تر کرد.
هرچند یافته‌های باستان‌شناسان از پیشینه سکونت هزاران ساله در موزه‌ها حکایت دارد اما در مازندران آثار باستانی بر جا نمانده، چرا که آب و هوا به گونه استان‌های خشک جنوبی نیست. از آن روی که استان مازندران هوای مرطوب و بارانی دارد، ساختمان‌ها در هر سه دهه به بررسی و بازسازی نیاز دارند. اما برای نمونه در شیراز یا اصفهان زمان بازسازی ساختمان – در صورت مرمت اصولی-  نیم‌قرن برآورد می‌شود.
اگر در جاهایی مثل کرمان خشت‌های گلی دوام هزاران ساله دارند اما در مازندران وضعیت به گونه دیگر است. ساختمان‌ها چه سنگی و یا آجری زودتر از جاهای دیگر کشور فرسوده می‌شوند و از بین می‌روند. تخم برخی از درختان جنگل، به ویژه تخم انجیر با پراکنده شدن با باد و ریشه دواندن در میان درز دیوارهای ساختمان در مازندران آفت جان ساختمان‌های تاریخی و آثار باستانی بوده است. از این رو برای رنگینی گستره گردشگری در مازندران، نیاز به بازسازی ساختمان‌ها و آثار به جا مانده تاریخی بیشتر از استان‌های دیگر است.
استان مازندران با مساحت نزدیک به ۲۴ هزار کیلومتر مربع، دارای شهرها و شهرک‌های بسیار است. شهرستان‌های عمده آن بهشهر، بابل، جویبار، تنکابن، رامسر، چالوس، قائم‌شهر، سواد کوه، محمودآباد، نور، نوشهر، گلوگاه، نکا و بابلسر می‌باشند. شهرستان ساری مرکز استان مازندران و آمل هم تاریخی ترین شهر آن پیشینه‌ای دیرینه دارد و همیشه مرکز تبرستان بوده است تا این که "بار فروش" (بابل) مرکز تبرستان شد. اما در روزگار قاجار دوباره، ساری را مرکز مازندران کردند. از روزگار صفوی و دودمان‌های دیگر ساختمان‌های تاریخی بسیاری از جمله پل‌ها، گرمابه‌ها، آب‌بندها، مساجد و بقعه‌ها در مازندران پا برجا هستند که به درخواست انجمن آثار ملی، دکتر منوچهر ستوده که اینک در سن ۹۸ سالگی خود در چالوس زندگی می کنند و آرزومندم ۱۵۰ ساله شوند در پنج جلد کتاب "از آستارا تا استارباد" شناسنامه این آثار را گردآوری کرده که خدمت بسیار بزرگی برای آیندگان در مازندران و سراسر ایران است.
از آنجا که نگارنده برای پژوهش درباره ساختمان‌های روزگار صفوی چند بار به مازندران سفر کرده ام، بر این باورم که نه تنها سرسبزی مازندران آن را گردشگرپذیر کرده، بلکه تاریخ معماری و ساختمان‌های برجا مانده روزگار صفوی و قاجاری آن نیز  برای گردشگران ارزشمند و دیدنی است.
کاخ‌ها و باغ‌های فرح آباد و بهشهر روزگار صفوی را شاه عباس یکم ساخت. با علاقه شاه عباس به درخت کاری و به‌کارگیری فواره و شُرشُر آب و ساختن حوض در ساختمان‌ها و چراغانی و شمع افروزی گرداگرد برکه‌ها و جویبارهای باغ، نه تنها برخی جهانگردان و پیشینه‌نگاران به آن اشاره کرده اند، بلکه هنور بقایای آن‌ها به‌ویژه در "باغ شاه" بهشهر موجود است. 

            

باغ‌شاه بازمانده از دوران صفوی در بهشهر
علاقه دیگر شاه عباس شکار بود. از آهوان "میانکاله" در تمامی گزارشات جهانگردان و پیشینه نگاران یاد شده  و در سفرنامه "پیترو د لاواله" با سیاه قلم، نگاره‌ای از شاه و زنان و دختران زیبا و چابک اسب‌سوار که از اصفهان پایتخت کشور برای گردش همراه شاه به کاخ ییلاقی "اشرف البلاد" (بهشهر) رفته اند را در حین شکار، نشان می‌دهد. 

          

آهوان باغ‌شاه بهشهر
فراوانی آب و درخت در مازندران دست مهندسان روزگار صفوی را برای زیبایی و روح انگیزی کاخ‌ها و خیابان‌ها، باز می‌گذاشت. در سال ۱۶۱۸ میلادی "پیترو د لاواله" در گزارش خود از مازندران به "ونیز" ایتالیا، نوشت اینجا ساختمان‌ها در زیر سایه انبوه درختان جنگلی، آنچنان است که آفتاب دیده نمی‌شود. در کاخ اشرف (بهشهر) "دلاواله" به حضور شاه عباس رسید  و در سفره‌خانه، در هنگامی که گروه موسیقی آرام می‌نواختند، با شاه و نزدیکان شاه بر سر سفره نشست. پس از آن در سال ۱۶۲۸ میلادی ایلچی انگلیس و گروه همراه او نیز در کاخ اشرف به حضور شاه عباس رسیدند.
هنگامی که شاه عباس به بهشهر می‌آمد، داد و ستد بازرگانی و تصمیم‌های عمده کشور نیز در این شهر گرفته می‌شد. با ساختن کاخ‌ها و گسترش راه‌ها و با کوچ گروه بزرگی از یهودی‌ها و ارامنه به آنجا، شهر نوپای بهشهر جان تازه‌ای گرفت. گزارش‌های جهانگردان و پیشینه‌نگاران خودی و بیگانه و ساختمان‌های به جا مانده، نمایانگر این است که فرح آباد و بهشهر مازندران نقطه مهم گسترش شهرسازی بوده‌اند. هرچند که در سراسر حاشیه دریای مازندران، پل‌ها، گرمابه‌ها، و راه‌های خوبی نیز می‌ساختند.
فرح‌آباد در ۲۵ کیلومتری ساری در روزگار صفوی روستای بسیار کوچکی بود که به آن "طاهان" می‌گفتند. در دهانه رودخانه "تجن" جا گرفته و از دیرباز کشاورزی آن پرآوازه بود. مهندسان شهرسازی شاه عباس و به ویژه «ساروتقی» استاندار مازندران که دانش خوبی در مورد شهرسازی داشت، با  طرح ساختمان‌های کاخ تفریحی و خانه‌هایی که شاه پیشنهاد کرده بود، دست به کار شدند. با آغاز شهر سازی و ساختمان‌های کاخ و ساختن  پل، بازار و باغ‌ها، خیلی از خانواده‌های گرجی و ارمنی و یهودی به آنجا کوچ داده شدند و برخی نیز با آوازه فرح‌آباد خود به آنجا مهاجرت کردند. گزارش «اسکندر بیگ» منشی شاه عباس و گزارش "د لاواله" آغاز و  روند شکل‌گیری و توسعه شهر را نشان می‌دهند. گزارش‌های جهانگردان و کنکاش پیشینه‌نگاران روزگارهای پس از صفوی نیز گوشه هایی از سرگذشت فرح آباد را برملا کرده است.
مهندسان شاه عباس با ساختن راه‌های سنگ فرش و مناسب توانستند جا به جایی مصالح ساختمانی و آمد و رفت کارگران را که گل و لای و باران‌های پی در پی، دست و پا گیر کارشان بود، شتاب بخشیده و آسان نمایند. پس از آن نیز با آوردن شتر که مردم تا به آن روز هیچ وقت شتر در مازندران ندیده بودند، خیلی از معماران و کاشی‌کاران و نقاشان و گچ‌برهای اصفهان را به مازندران آوردند. نه تنها سران کشوری و لشکری، بلکه بازرگانان هم در آنجا خانه‌های نو و زیبا ساختند. با ساختن  کاخ "جهان نما" و بازار و مسجدی بزرگ با معماری منحصر به‌‌فرد آن، روستای "طاهان" به سر و رویی دلپذیر دست یافت که  چون زیبا و دل انگیز بود، نام آن را "فرح آباد" گذاشتند. این پیشرفت در سایه برنامه‌ریزی درست دولت و مسئولان سالم و پاک بود. در گذر از بومی‌ها و سران سپاه و نزدیکان شاه، بیشتر شهروندان فرح آباد یهودی و مسیحی بوده‌اند. با کوچ گروه‌های گوناگون به فرح آباد ساختمان‌های مهمی از جمله بازار، کاروان‌سرا، پُل، گرمابه و مسجد بالا رفت. در آن روزگار فرح آباد دارای نزدیک به سه هزار خانوار شد. کاخ جهان‌نما در انتهای شمالی شهر بود. این کاخ نگارگری‌های زیبا و خوش رنگ داشته و از ایوان آن چشم‌انداز دلپذیر، رود و دشت و دریا بود. ساختمان آن دو اشکوبه و آینه‌های بزرگ داشته که کاشی‌های خوش‌رنگ گرمابه در گمانه‌زنی‌های باستان‌شناسی کنونی در آنجا دیده می‌شود.  اما از خود کاخ تنها یک دیوار به جا مانده است. 

         

دیوار برجای مانده از کاخ جهان نما از دوره صفوی در فرح آباد
کاخ "جهان‌نما" به دست افسر قزاق "استفان استینکو رازین" و یاغیان او در بهار شوم سال ۱۶۶۸ میلادی، در روزگار "آلکس میخائیلویچ" پدر "پتر" کبیر در روسیه و هم زمان با سال‌های پایانی فرمانروایی شاه‌عباس دوم چپاول و به آتش کشیده شد. نگارگری‌هایی که جهانگردان اروپایی از آن یاد کرده‌اند، همراه آینه‌های بلند و همه  تزییناتش یکسره ویران شد. یاغیان مسلح "رازین" با چند کشتی، و با حقه داد و ستد بازرگانی به آنجا آمده بودند. شب‌هنگام در یک شبیخون، کشتار بی‌گناهان شهر فرح آباد و چپاول خانه‌ها و زندگی بازرگانان را آغاز کردند. پس از کشته شدن انبوهی از مردم،  احتمالا پیشرفت ادامه نیافته و روند خرد کننده‌ای بر سرنوشت فرح‌آباد داشته است.
ویرانه‌های گرمابه همگانی که با مسجد شاه در روزگار صفوی ساخته شده است، یادگار روزگار طلایی فرح آباد، هم‌اکنون مورد بازدید گردشگران است. مسجد شاه فرح‌آباد با تلاش سرکار خانم «سهیلا رجائی علوی» رئیس پیشین سازمان میراث فرهنگی و گردشگری مازندران به صورت آبرومندانه نوآباد شد. اما نورپردازی کنونی به‌ویژه با لامپ های "هالوژن" در کنار ستون‌های مسجد هیچ‌گونه جلوه زیبایی و هنری را نشان نمی‌دهد و نگارنده در هنگام بازدید اخیر این نکته را به مهندس سلیمانی در اداره میراث فرهنگی ساری یادآور شدم.
باید به یاد داشت که معمار روزگار صفوی با چیره دستی، نورگیری مسجد شاه فرح‌آباد را به سبک بی‌نظیری انجام داده و در روزگار کنونی برق کشی در این مسجد، دست کم باید به سبک مساجد روزگار صفوی اصفهان می‌بود. بدون رو در واسی لامپ‌های "هالوژن" و برق‌کشی کنار ستون‌های این مسجد من را به یاد نوپردازی سکوی رقص اروپایی "دیسکوتک" انداخت. 

           

                                            مسجدشاه فرح آباد از نمای نزدیک

          

مسجد‌شاه فرح آباد از نمای دور
مسجد شاه در روزگار صفوی به کاخ "جهان نما" راه داشت. طرح مسجد شباهت به کاروانسرا دارد و  جوی آب بلندی حوض چهار گوش را در وسط حیاط سرریز می کند و به راه خود ادامه می دهد. احتمالا جوی آب از سوی کاخ جاری و به حوض مسجد می آمده و از آن جا راهی شالیزار می‌شده است. طرح این مسجد به گونه مساجد روزگار صفوی در سراسر کشور نیست. اما این مسجد نیز با سردر بلند و سقف ضربی راهرو، بسیار شکوهمند بوده و شبستان‌های شرقی و غربی آن ستون دارند. گنبد بزرگ آجری با نزدیک به ۱۲ متر ژرفا  با ایوان‌های بزرگ و کوچک بسیار زیبا و دل انگیز ساخته شده است. با طرح معماری این مسجد، چنین پیداست که احتمالا چند منظوره بوده است. چون شباهت به یک کاروان‌سرا دارد شاید مسافران و سربازان غیر بومی صفوی هنگام ماموریت و یا سفر به فرح‌آباد در آنجا ساکن می‌شده‌اند. با فضای دوازده متری زیر گنبد و شبستان‌های جادار احتمالا به گونه یک مدرسه نیز از آن استفاده می‌شده است. در مسجد شاه فرح‌آباد اگرچه کاشی‌های فیروزه‌ای شبیه  کاشی‌های اصفهان دیده نمی‌شود، اما هنر آجر کاری آن شاهکار هنر معماری روزگار صفوی را نمایش می‌دهد.
با وجود ساختمان‌های به جا مانده روزگار صفوی در فرح آباد، همراه با نگهداری ساختمان‌ها و فراهم نمودن انگیزه گردشگری در مردم، می شود چرخ زندگی ساکنان را رو به جلو راند و به فرح‌آباد رونق داد. اما متاسفانه نه تنها آینده‌نگری و ارزشی برای آثار تاریخی نیست، بلکه در کنار پل شکسته  روزگار صفوی که هنوز می شود آن را به خوبی بازسازی کرد، ویرانه گرمابه ای نیز که مردم می‌گویند از روزگار قاجار است، زباله‌دانی شده و شکم و روده اندرون گوسفند در آنجا می‌ریزند. سراسر این شهر تاریخی روستا گشته، که روزگاری پر آوازه بود، حالا بوی بد لاشه گوسفند پراکنده است و خبری از مسئولان بهداشت استان، استاندار، فرماندار و شهردار نیست و دریغا که شمشیر شاه عباس نیز در غلاف روزگار، زنگار بسته است. نگارنده در سفر پیش برای شستشوی خود به همین گرمابه رفتم و مردم فرح آباد و مسافران نیز از آن استفاده می‌کردند و برای بهداشت گردشگران مفید بود.
از برجستگی‌های معماری صفوی در بهشهر نیز "باغ شاه" دل‌پذیر و بی‌نظیر است. با جویباری که از فراز کوه از میان باغ می‌گذرد، این باغ به گونه "بهشت عدن" این شهر است. در فاصله هر متر، هنوز جای شمع‌های روزگار صفوی برای روشنایی شب دیده می‌شوند. سرگذشت ساختمان کنونی شهرداری بهشهر که بر شالوده ساختمان دیوانخانه (چهل ستون) کاخ شاه عباس یکم در این باغ دل‌انگیز ساخته شده از دودمان‌های افشار، قاجار تا پهلوی پر فراز و نشیب بوده اما انتخاب رنگ این ساختمان در روزگار کنونی نیز هیچ بوئی از تاریخ با خود ندارد. هر چند که تجربیات تاریخی کمکی به دوباره سازی آن داشته است. 

سرو کهنسال بازمانده از دوران صفوی در باغ‌شاه بهشهر
در "باغ شاه" تنها چند درخت سرو از روزگار صفوی پابرجا مانده‌اند که این خود بیشتر از ساختمان نوساز، گویای پیشینه این باغ است و می‌تواند برای گردشگران و جهانگردان بسیار ارزشمند باشد. آهوان و مرغان این باغ نیز یادآور میانکاله و روستای"خرگوران" (شهر بهشهر کنونی) و حیوانات زیبای مازندران با توصیفاتی که جهانگردان اروپایی از آن کرده‌اند، می‌باشد. 

           

کاخ ‌چشمه بازمانده از دوران صفوی
"چشمه عمارت" در سمت غرب بهشهر بین "عباس آباد" و "باغ شاه" نیز با بکارگیری گردش آب به گونه‌ای شگرف اوج معماری روزگار صفوی را در این شهر به نمایش گذاشته است.  این ساختمان چهار گوش آجری و دو اشکوبه است. سقف ساختمان گنبدی بوده و در اشکوبه همکف یک چشمه از زمین فوران دارد و برای همین به آن "کاخ چشمه" و یا آنگونه که در روزگار صفوی نامیده می شد "چشمه عمارت" گفته اند. روشن نیست که آیا معماران صفوی آب چشمه را از راه دور، و از فراز کوه به درون ساختمان هدایت کرده اند یا اینکه چشمه به گونه طبیعی در آنجا وجود داشته است. اما با ریختن رنگ و یا با ریختن کاه در سر چشمه های فراز کوه، احتمالا می شود سر از کار معماران صفوی درآورد.
از برجستگی‌های "کاخ چشمه" سیستم آب رسانی آن است که در آن روزگار بدون وجود پمپ با سبک ماهرانه آب را به اشکوب بالا برده، با گردش و سرریز شدن حوضچه‌های بالا، دوباره به اشکوب هم کف سرازیر می‌شده است. پس از آن در نهری از ساختمان بیرون شده و به حوض‌های پیرامون ساختمان می ریخته و با سرریز شدن حوض ها در جویبارهای باغ به گردش در آمده و به شالیزار می‌رفته است.
از برجستگی‌های دیگر هنر معماران چیره‌دست "کاخ چشمه" روزگار صفوی این است که در لای دیوارهای اشکوب هم کف به اشکوب بالا حفره‌هایی ساخته‌اند که با به کارگیری تکنیک آوا شنودی صدای موسیقی گروه نوازندگانی که هنگام جشن‌ها، به‌ویژه در موسم نوروز گرداگرد چشمه می‌نواخته‌اند به بالا رفته و در سراسر این ساختمان زیبا و شاعرانه پژواک داشته است.
کاخ صفی‌آباد بهشهر نیز یادگاری دیگر از روزگار صفوی بر فراز تپه قرار دارد. این کاخ چهارگوش، در درازنای پیشینه خود چند بار بازسازی شده که یک بار در روزگار قاجار، نه تنها کاخ بلکه اصطبل اسب‌ها نیز بازسازی شد. پس از روزگار قاجار ساختمان یکسره نوآباد شد و هم اکنون یکی از مناظر زیبای شهر است. 

           

آب‌بند عباس‌آباد بهشهر 

زباله ها پیرامون آب‌بند عباس آباد
از جاهای دل‌پذیر و دیدنی دیگر بهشهر، برکه‌ای بسیار بزرگ به گونه یک دریاچه است که بر فراز کوه و در آغوش جنگل و با  آب‌بند بسیار زیبا، همراه با کاخ و گرمابه در روزگار شاه عباس یکم صفوی ساخته شده و به آن "عباس آباد" می‌گویند. معماران آن روزگار در میان دریاچه یک ساختمان چهارتاقی ساخته‌اند که با بالا آمدن آب دریاچه، چهارتاقی به زیر آب می‌رفته است. بر فراز چهارتاقی یک بالاخانه چهار گوش قرار داشته، و آب به گونه‌ای بسیار فنی از چشمه‌های فراز کوه با فشار از تنبوشه‌های سفالی از زیر دریاچه می‌آمده و از آن جا به بالاخانه در اشکوب بالای چهارتاقی می‌رفته است. در بالاخانه یک حوض ساخته بودند که گراگرد آن قالی‌های خوش‌رنگ با پشتی‌های زیبا فرش و محل استراحت شاه عباس و شاهان پس از او بوده است. با گردش آب، حوض کوچک فواره دار بالاخانه سرریز می‌شده و از چهار ناودان از چهار گوشه، به دریاچه برمی‌گشته است. آب دریاچه در تابستان از دهانه سد می‌گذرد و شالیزارهای "شاه کیله" و "سارو" را آبیاری و پس از آن به خلیج گرگان می‌ریزد.
کنار دریاچه هنوز دو برج دیدبانی زیبا، با کاربرد چند منظوره پابرجاست که از سوی سازمان میراث فرهنگی آبرومندانه بازسازی شده‌اند. عباس‌آباد نه تنها برای گردشگران و جهانگردان بلکه جای دل‌انگیزی برای تفریح آخر هفته خانواده‌های بهشهر نیز می‌باشد. با برنامه‌ریزی درست و فنی، عباس‌آباد می‌تواند سرچشمه درآمد بسیار خوبی برای این شهر شود چرا که اوج هنر معماری روزگار صفوی در بکارگیری آب، طبیعت بکر، جنگل، آب بند، چشمه، دریاچه و از سوئی کوه "جهان مورا"  در سراسر کشور همتا ندارد.

هرچند سازمان میراث فرهنگی کارهایی در عباس آباد انجام داده، اما ریشه‌ای و کارساز نیست. برای  زیبا کردن پیرامون و نگهداری از عباس آباد به بودجه و کارهای بیشتری نیاز است. نکته آزار دهنده در کنار این دریاچه  دل‌انگیز یادگار روزگار صفوی، این است که بازدیدکنندگان کنونی با ریختن زباله و پلاستک و قوطی‌های کنسرو، محیط را به شدت غیر بهداشتی کرده‌اند. در گوشه و کنار خاکستر و چاله‌ها، نشانه ای از برافروختن آتش در کنار درختان بود. 

http://amolcity.plogger.ir/upload/a/amolcity/pictures/8895554014700.jpg

عمارت و مقبره میر بزرگ مرعشی

يكي از مهمترين بناهاي تاريخي مازندران و ایران است كه در عهد سلطنت شاه عباس صفوي در سال 1020 هجري قمري بر روي مدفن مير‌قوام مرعشي بنيانگذار سلسله مرعشيان ایران و مازندران در اواخر قرن هشتم هجري قمري ساخته شده و در مركز بافت قديم شهر آمل در سبزه‌ميدان و مجاورت مصلاي بزرگ قرار دارد. اين ساختمان از لحاظ ويژگيهاي معماري، گنبد، سردرب‌ها، كاشيكاري و كتيبه‌ها كم‌نظير است. پلان آن چهار ضلعي، مساحت آن 781 متر مربع و مصالح عمده آن آجر مي‌باشد.

در عصر کنونی با اجاق‌های خورشیدی مثل همه شهرهای زیبای سراسر جهان می شود از برپا کردن آتش بازدیدکنندگان جلوگیری کرد. اما اجاق‌های خورشیدی نیز باید پس از غروب آفتاب خاموش و نظافت آن پس از پخت و پز، با تبلیغات به مردم یاد داده شود. شوربختانه احترام به محیط زیست و نگهداری از آثار باستانی، در رسانه‌ها به مردم شهر و گردشگران سراسر کشور آموزش داده نشده است.