معرفی شهرستان آمل

آمل با ۱۹۷٬۴۷۰ نفر جمعیت در جلگه مازندران و در دوسوی رود هراز با ارتفاع ۷۶ متر از سطح دریا در ۵۲ درجه و ۲۱ دقیقه طول شرقی و ۲۶ درجه و ۲۵ دقیقه عرض شمالی و در فاصله ۷۰ کیلومتری غرب ساری مرکز استان، ۱۸ کیلومتری جنوب دریای مازندران و ۶ کیلومتری شمال دامنه کوه البرز و ۱۸۰ کیلومتری شمال شرقی تهران قرار دارد.
مردممردم آمل از نژاد اصیل آریایی ها هستند که در اولین ورود خود به آمل آمده اند، مردم آمل به طور عمده فارسی و مازندرانی از ساکنان استان مازندران و استانهای همجوار می باشند. البته بعضی از بزرگان بهائی وعلویان از کشورهای خارجه در این شهر زندگی میکنند.زبانبعد از اسلام زبان و خط پهلوی در مازندران بیشتر از سایر مناطق ایران متداول بوده است.زبان طبرستانی کمتر از زبان های دیگر تحت تاثیر زبانهای بیگانه قرار گرفته است.زبان مردم آمل فارسی و طبری و به لهجه آملی می باشد.
گاهشمار
آمل و مازندران دارای تقویم مستقل هستند که آن تقویم تبری است.علاوه بر ماههای رسمی از ماه تبری استفاده می کنند که در زمان یزدگرد آغاز شده است.
دین
اسلام دین نخست شهر محسوب می شود و این شهر اولین مرکز حکومت دین شیعه دوازده امامی بوده است،آمل تنها شهری در ایران بوده است که در وصیت نامه خصوصی سید روح الله خمینی آمده است.
آب و هوای آمل بسیار مطبوع و سبک و هوای شمالی است و در کنار هراز رود ،رودخانهٔ هراز قرار گرفته، و از مراکزگردشگری فرهنگی و اقتصادی ایران محسوب می شود؛ و آب هوای آمل در تابستانها گرم و مرطوب و در زمستانها ملايم. حداکثر ريزش باران در ماه آذر و حداقل آن نيز در ماه تير است.
وجه تسمیه
از روزگاران کهن تا به امروز این نام ها بر روی آمل نهاده شده است:اکیان،آماردها،همرو،آم� �ردیان،آمردها،علویان،آمرد� �ایالت طبرستان،هفت شهر،آمله، آمل(به ترتیب نیست).آمل در دو دوره در زمان اشکانیان و علویان پایتخت ایران بوده است.و در زمانمرعشیان و هشت دوره حکومت های ایرانی پایتخت طبرستان بوده است.بنابر تحقيقات باستانشناسان و مورخان در سدههاي پيش از ميلاد، اقوام گوناگوني در ساحل جنوبي درياي خزر از جمله قوم مارد يا آمارْد است.در کاتب آمده آمل به لغت آهوش است و هوش قباله های کهن (مل و مرگ) و بدین کنایت است از انکه ((ترا مرگ هرگز مباد))
در
مورد وجه تسمیه شهر قدیمی آمل نظریات زیادی گفته شده که بیشتر آن ها بر
این اعتقاد هستن که نام اولین گروه از قوم آریای ها که اقوام ساکن کرانه
جنوبی دریای مازندران آمارد بودهاست. نام شهر آمل دگرگونشده نام آمارد
دانستهاند.و بعضی ها بر این اعتقاد هستند که آمل از کلمه اسک گرفته شد است
که در آن زمان اشکانیان روستای فعلی اسک را پایتخت اقلیمی خود کرده اند.
واژه
آمل که گونه دیگر آن آموی است، احتمالا از قبیله باستانی (آ)مردها یا
(آ)ماردها گرفته شدهاست. مورخان باستانی غربی نام این قبیله را مردی
mardui یا آمردی Amardoi
آوردهاند. آماردها قومی نیرومند و جنگجو بودهاند و ناحیه فعلی آمل را به
عنوان مرکز خود انتخاب نموده و نام خود را بر نهادند و بعدها واژه
«آماردها» به سبب کثرت تلفظ به آملد، آمرد و آمل بدل شد.از نمونه هاي ديگر
جنک آوري آماردان ، مبارزه سه ساله اين قوم با فرهاد اول اشک پنجم است که
سرانجام منجر به شکست آماردان و تبعيد آنان گرديد. نیز وجه تسمیه این شهر
به سبب بنیانگزارش "آمله" نیز میتواند باشد، چنانکه در تاریخ طبرستان و
تاریخ کهن آمده است این است که اشتاد رستاق صاحب دختری زیبا می شود و این
دختر به خواب پادشاه بلخ کهن می آید و پادشاه بلخ دستور می دهد تا این دختر
جوان را پیدا کنند و بابت این امر جایزه خوبی دریافت کنند که این امر محقق
نشد و خود پادشاه بلخ به ایران می آید و بعد از جست جو زیاد این دختر زیبا
را در دهستان اهلم که در قدیم بندرگاه تجاری شمال ایران بود پیدا میکند و
با شکوه مقام والا به بلخ می برد و بعد آن پادشاه بلخ گفت ای دختر شاد باش و
خواسته خویش را بیان کن و او گفت در ولایت ما آبی است که هزهز رودخانه
فعلی هراز نام دارد و خوب است به دستور شما شهری در آنجا احداث شود که به
دستور شاه در آن جا شهری آباد و با کاخ ها و قصر ها و خانقاه ساختند و
کناره آن را خندق کندند تا از دشمن آسیب پذیر نباشد و این شهر به نام زن
پادشاه شهر کهن بلخ '''آمله''' گرفته شد که معنی آن این است یعنی تو را مرگ
مباد.شهر آمل دارای چهار دروازه به نام های دروازه گیل ،دروازه
گرگان،دروازه کوهستان، و دروازه دریا و قلمرو بود.و نظریه دیگر این است که
اردشیر بزرگ می گوید هزاران سال ، پيش از آمدن آرياهای ايرانی به فلات
ايران چندين گروه مردمان بومي که چهار گروه آن مشهورترند در اين فلات جاي
داشتند که چگونگي دوره هاي پيشين آن چندان روشن نيست . نام يکي از اين چهار
گروه مردم بومي فلات ايران مرد بود ، نام گروه مرد در نوشته ها « مارد »
يا « آمارد » آمده که به زبان ايران و بومي مرد و آيمرد است و واژه هاي
آمرت زبان کهنسال ارامنه و مردي ، آي مردي ، جوانمرد ، جوانمردي ، گله و
گيله مرد که امروزه در سراسر مازندران و گيلان گويا است از نام باستاني اين
گروه سرچشمه مي گيرد . رابينو معتقد است در ميان اقوام تاريخي مازندران
يکي تيپرها بودند که در کوههاي شمالي سمنان اقامت داشتند ، آمردها که شهر
آمل آمرد همان آمل است چنانکه پرد همان پل مي باشد به اسم آنها ناميده شد.
اردشیر برزگر می نویسد : « هزاران سال ، پیش از آمدن آریاهای ایرانی به فلات ایران چندین گروه مردمان بومی که چهار گروه آن مشهورترند در این فلات جای داشتند که چگونگی دوره های پیشین آن چندان روشن نیست . نام یکی از این چهار گروه مردم بومی فلات ایران مرد بود ، نام گروه مرد در نوشته ها « مارد » یا « آمارد » آمده که به زبان ایران و بومی مرد و آیمرد است و واژه های آمرت زبان کهنسال ارامنه و مردی ، آی مردی ، جوانمرد ، جوانمردی ، گله و گیله مرد که امروزه در سراسر مازندران و گیلان گویا است از نام باستانی این گروه سرچشمه می گیرد . رابینو معتقد است در میان اقوام تاریخی مازندران یکی تیپرها بودند که در کوههای شمالی سمنان اقامت داشتند ، آمردها که شهر آمل ( آمرد همان آمل است چنانکه پرد همان پل می باشد ) به اسم آنها نامیده شد. »
یحیی ذکاء در « کاروند کسروی » آورده است :
آما ، آماردان یا ماردان ، در زمان لشکر کشی اسکندر ماکدونی به ایران ، این تیره در مازندران نشیمن می داشتند و آن هنگام هنوز تپوران به آنجا نیامده بودند ، ولی سپس چنانکه از گفته های استرابون پیداست در آذربایجان و ارمنستان و پارس و دیگر جاها پراکنده شدند .
آمل ، شهر شناخته و کهن مازندران که اکنون نیز هست ، گذشته از آنکه تاریخ بودن ماردان را در مازندران نشان می دهد؛ از راه زبان شناسی هم این واژه جزء دیگر شده آمارد نیست زیرا یکی از قاعده ها زبان شناسی عوض شدن «ر » و « د » به « ل » ، دیگری عوض شدن « ا » به «و » و دیگری افتادن « و» و بازماندن پیش در جای آن می باشد ، چنانکه از روی این قاعده واژه های « پارد » و
« وارد » و « سارد » کهن « پل » و « گل » و « سال » گردیده ، آمار نیز از روی آنها آمل شده ....
اردشیر برزگر می نویسد : « پاره ای از ایران شناسان را گمان این است که این دسته « آمرد » از لاهیجان کنونی تا حوالی بابل امروزه جای داشتند و همین دانشمندان را اندیشه بر این است که شهر آمل پایتخت باستانی آنان ، نخست به نام این گروه « آمرد » بود . رفته رفته آملد و آمل برگردانیده شده است و امروزه نام آمل هم در میان توده مازندران AML است نه AMOL » .
وی مرزهای سکونت این قوم را چنین توضیح می دهد : « مرزهای چهارگونه سرزمین مردها بدینگون بود ، از خاور به مرز ورگانا ، هیرگانا گرگان و قسمتی به پارت خراسان، از شمال به دریاچه دراکسپین ( کاسپین ، کاسو ، کازاک یا قزاق ) و از باخترن تا آن دست لنکران ( قفقاز ) و از جنوب خاوری به کومیسین ( قومس یا دامغان ) و از جنوب رکا ( رک یا ری ) و جنوب باختری به کسپین
( قوزوین ) و سرزمین مدی چسبندگی داشت . »
وی در جای دیگر می نویسد :
« در حدود سه هراز سال پیش از میلاد انبوهی از مردم هند و اروپایی در مسیر مهاجرت خود به سمت هندوکش و دسته ای به سوی فلات ایران سرازیر و چون از خاک ورگانا « گرگان » گذشتند وبه سرزمین مردها رسیدند ، منطقه را سبز و خرم یافته ، رحل اقامت افکندند ؛ آنان میزبانان را دوا، بربر و تور نامیدند . » در این مختصر مجال نقد و بررسی موارد مذکور نیست . عقب مانده بودن تپورها و آماردها نسبت به آریایی های مهاجر و یا القاب دوا، تور و بربر ، هم از نظر زبانشناسی و هم از نظر تاریخی جای تامل و نقد دارد.
پورداود نوشته است : « آمیانوس Ammianus در حدود سال 360 میلادی کتاب خود را نوشت
] وی [ و چند تن دیگر در طی جغرافیا و تاریخ روزگار هخامنشی و اسکندر و سلوکیه و اشکانی و ساسانی از قومی به نام مردوی Mardoi یا آمردی Amardoi یاد می کنند که در سواحل دریای خزر می زیستند و تیره ای از همین مردم در آسیای مرکزی ، نزدیکی مرو رود جیحون ( آمویه ) بسر می بردند .»
او در ادامه می نویسد : « نام شهر آمل یادگاری است از همین قوم که نام خود را به این سرزمین داده اند . »
اردشیر برزگر معتقد است « در دوره اشکانیان ، مردها با اشک پنجم ( فرهاد یکم ) جنگیدند و پس از سه سال مبارزه شکست خوردند و بسیار به قتل رسیدند . وی آنها را به آنسوی خراسان کوچانیده و اینها به یادگار آمل در آنجا شهری ساختند به نام آمل که ابن خردابه در المسالک و مقدسی در احسن التقاسیم و ابن العبری در مختصر الدول وجود شهری به نام آمل را در بخش غربی جیحون تائید کرده اند. »
نصراله هومند در جزوه آشنای مختصری با شهر آمل با این نظر مخالف است و می نویسد : « تز میان همین اقوام مهاجر آریائی ( آزادگان ) شاخه ای دیگر با نام آموهائی برای بدست آوردن سرزمینی بزرگ و آباد از سرزمین اصلی خود مهاجرت نموده و در کناره رود هراز ( هرهز ) آرام یافتند. چنانکه این قوم توانستند در کنار ( ه ) غربی همین رود شهری را بنا کنند و نام قبیله و قوم هود را بر آن شهر بنهند . با گذشت زمان به گونه های : آموری ، آمو ، آمل بدل شد.»
و سرانجام نتیجه می گیرد :« منظور از این همه اشارات و یادآوری ها این بود که « آموئی ها » مردمان اولیه سرزمین آمل و اطراف از سمت غرب به شرق مهاجرت نکردند بلکه از شرق دریای خزر به مازندران ( تبرستان ) مهاجرت نموده ساکن شدند و... واژه هایی مانند آمارد ، آملد ، امرته را نمی توان ریشه لغوی شهر آمل به حساب آورد در صورتی که با اندکی دقت و توجه می توان
( ریشه واژه آمل را به اینگونه بدست آورد : آمل – آمو – آموی- آمویه . » )
پور داود نوشت : « از آنچه گذشت پیداست در پارینه نام مردمی که در آن ساما می زیستند امرد Amarda خوانده می شد و نام آمل در مازندران یادگاریست از آن دوران . »
هرودوت در کتاب تواریخ در توضیح عایدات داریوش از ممالک و اقوام زیر نفوذ ، از اقوام تیبارینها ، ماکروینها ، موزیکانها و مارد ( آمرد ) ها نام برده است .
پیرنیا معتقد است پس از آمدن آریانها به فلات ایران ( قسمت شمالی فلات ) و زندگی در این منطقه و پی بردن به مشکلت و خطرات یک زندگی طبیعی و ضرورت همزیستی ، اختلاط نژادی آنها با بومی ( آماردان ) آغاز شد . چنانچه از ظواهر و مستندات و مدارک موجود برمی آید آماردها اقوامی مبارزه و جنگجو بودند ، از بارزترین شواهد این مدعا نبرد این قوم با سپاه اسکندر مقدونی است . آورده اند پس از ورود اسکندر به قسمت شرقی مازندران فعلی تنها قومی که نماینده ای در جهت تقدیم تحف و پیشکش و پذیرفتن استیلای اسکندر به نزد وی نفرستاد آماردها بودند .
برزگر در این باره می نویسد : « ماردها ( مردها ) به اسکندر سرفرود نیاورده و نمیانده نزدش نفرستادند . اسکندر گفت « خیلی غریب است که یک مشت مردها نمی خواهند مرا فاتح خوانند » سپس ورزیده ترین سپاه خود را به سوی آمل راند و فرهاد ( ساتراپ) را نیز با خود برد »
از بررسی اسناد و مدارک باقیمانده چنین بر می آید که جنگ با اقوام جنگجوی آماردها در جنگلهای ابنوه برای اسکندر و سپاهیانش بسیار مشکل و طاقت فرسا بود ، آشنایی این قوم با شیوه های جنگ و گریز در جنگل و زندگی در آن و خو گرفتن آنان با شرایط خاص زندگی و نیز جنگ در جنگلهای انبوه ، کار فتح را مشکل کرد و پیشروی سپاه فاتح اسکندر در جنگلهای محل سکونت آماردان متوقف گردید.
ربودن اسب محبوب اسکندر بنام « بوسیفال » یا « بوسیفالوس» کارایی این قوم را در جنگ ، آن هم با سپاه ورزیده و مقتدر اسکندر مقدونی ، نشان می دهد ، سرانجام اسکندر در مقابل پس گرفتن اسب محبوب خود در قبال متارکه جنگ و پذیرفتن ضمنی صلح بدون فتح منطقه مجبور به بازگشت شد.
از نمونه های دیگر جنک آوری آماردان ، مبارزه سه ساله این قوم با فرهاد اول « اشک پنجم » است که سرانجام منجر به شکست آماردان و تبعید آنان گردید.
اکرم بهرامی نوشته است : « فرهاد اول پادشاه آماردها را در منطقه آمل شکست داد و آنها را به حوالی خوار ، مشرق ورامین ، کوچانید و تپوریها جای آنها را گرفتند . »
مرحوم مهجوری به نقل از پیرنیا می نویسد :
« جنگ فرهاد با ماردها چندین سال به دراز کشید . از اینجا معلوم می شود جنگ با این مردم سخت بوده ، از طرف دیگر دیده می شود که سلوکیها در این جنگ هیچ دخالتی نمی کنند ، حال آنکه اسما سرزمین ماردها یکی از ایالات تابعه آنهاست . از اینجا چند نکته را می توان استنباط کرد . اولاً دولت سلوکیها در این زمان رو به ضعف نهاده بود و ماردها مردمی نبودند که به آسانی تحت تابعیت بمانند . بنابراین اعتنا به سلوکیها نداشتند ، حتی ظن قوی این است که بعد از اسکندر مستقل شده بودند. »
و درجای دیگر نوشته است :
« درباره خوی و احوال آماردها گواهیهایی از مورخان باختری برای ما مانده است . مثلاً ژوستن Justin آنان را نیرومند و شجاع خوانده است. آریان می گوید که آماردها مردمی بودند بی بضاعت ، ولی در کشیدن بار فقر و قحطی دلیر . »
و باز در ارتباط با دلیری و شجاعت آماردها در کتاب تاریخ مازندران به نقل از یک دایره المعارف از کتابخانه دانش عمومی Library Of General Knowledge چاپ 1882 میلادی آمده است :
« قسطنطین چهارم در 686 میلادی ] سده هفتم [ دوازده هزار از مردی ها را ، که قبیله ای جنگجو و ایرانی نژاد بودند و در بخش های شمالی دریای خزر می زیستند ، برای سد و جلوگیری تاختن های مسلمانان به سرزمین لبنان کوچانید . »
در مرز گوگمل در قلب قشون ، داریوش با تمام خانواده و نجبای ایرانی جای داشت که جنگ آوران هندی، کاری ، آناپاست Anapast و تیراندازان ماردی « آمارد » گرداگردش صف بسته بودند .
شواهد دیگری از قدرت جنگندگی این قوم در نبردهای ترموپیل ، گوگمل و نیز دیگر نبردها با ساردها یا نیروهای بابل در دوره هخامنشیان موجود است .
ب – دومین نظر درباره پیدایش شهر آمل متکی به نوشته های ابن اسفندیار ، کاتب آملی ، در کتاب « تاریخ تبرستان » می باشد. ابن اسفندیار در صفحه 82 کتاب فوق تصریح می کند که در سال 613 هجری قمری مشغول نوشتن این کتاب بوده است . اساس و بنیان کتاب یاد شده بنابر نوشته ابن اسفندیار از کتاب عقد سحر و قلائد در تالیف ابوالحسن بن محمد الیزدادی است . ابن اسفندیار زاده و ساکن آمل بوده و بنابر نوشته اش به خوارزم نیز رفت . روایت وی در ارتباط با پیدایش آمل افسانه گونه است . وی معتقد است آمل ماخوذ از نام آمله دختر اشتاد است که به اتفاق برادرش یزدن به دلیل کشتن شخصی از تبار دلیم به نواحی آمل فعلی آمده ، یزدان آباد ( که معروف و معمور است ) و روستای استادرستاق (که آنهم در دوره ابن اسفندیار ظاهرا آباد بود ) را بنا نهادند . وی در تاریخ تبرستان می نویسد : « بنای آمل به فرمان آمله دختر یکی از روستای اهلمستاق و همسر فیروز ، شاه بلخ ، ساخته شد . »
ج – نظر سوم در باب پیدایش آمل ، که بر دلایل و مدارک متقن و مستدل استوار نبوده و یا نگارنده با آن برخوردی ننموده است . بنیاد شهر آمل را به طهمورث ، جمشید ، کیومرث و ..... از پادشاهان پیشدادی نسبت می دهد.
ملگونف سیاح روس در سال 1280 هجری قمروی بدون ذکر ماخذ نظر می دهد: « در بنای آن اختلاف است به ضحاک ( و کیومرث و جمشید و هوشنگ ) و فریدون و طهمورث نسبت دهند. »
دولتشاه سمرقندی در « تذکره الشعرا » آورده است:
« اما شهر آمل از بلاد قدیم است و بنای آن گویند جمشید کرده و بعضی گویند که افریدون ساخته ، حالا چهار فرسنگ علامت شهر است که محسوس می شود و هر جا که زمین را بکاوند خشت پخته و سنگ ریخته ظاهر شود و چهار گنبد است در آن شهر که مقبره افریدون و اولاد او گویند آنجاست . فی کل حال از روزگار افریدون تا زمان بهران گور تختگاه ربع مسکون آمل بود . »
قاضی احمد قزوینی در « تاریخ جهان آرا » را نوشته است :
« طهمورث بن هوشنگ لقبش نجیب و بعضی دنباوند یعنی تمام سلاح گفته اند اما مشهور به دیوبند است . آمل مازندران و اصفهان و بابل از آثار او اشتهار دارد . »
حمد الله مستوفی در « نزهه القلوب » آورده است :
« آمل از اقالیم چهارم باشد طولش از جزیره خالدات فزک 107 و عرض از خط استوالول 66 طهمورث ساخت اثری بزرگست .. »
میشل ورنوف می نویسد: آمل آماردها قوم نخستین بوده اند پس به این گونه آمل پایتخت باستان ایران بوده و آبادترین بلاد قومی ایران بوده است.،در کنارش همه نهر و جوی طلا و مس و روی و قلعه ها و بزرگترین رود ایران هزهز در این منقه عطیم است و قله ای کبیر در آمل است که به ان ماوند می گویند.
ابن فریغون این شهر را نیکوترین و جامعترین و آبادترین و پر آب ترین و پر علم ترین شهر سرزمین پارسیگویان شرح داده است: آمل شهریست عظیم و زیبا و پر آب و بزرگترین مرکز علمی پارسیان و بزرگترین قلمرو حکومتی طبرستان است و او شهری است با خندق های فراوان و مقر ملوک آریایی ها در طبرستان و جای بازرگانانست و خواسته بسیار است و اندر وی علمای هر علمی بسیارند و افضل عرفا و آبهای روان است و از وی جامعه کتان و برنج و دستار حنین و فرش و چوب شمشاد و حصیر طبری و طلا که به همه جای جهان جای دگر نبود و از وی ترنج و نارنج خیزد و گلیم سپید و گلیم دیلمی زربافت گوناگون و کمیخته خیزد و از ی الات چوبین خیزد و چون کفشه و شانه و شانه نیام و ترازو و خانه و کاسه و ..و از طلاهایش داغگین...
مرکز جغرافیا شناسی
آمل در قدیم مرکز گیتی شناسی و جغرافیا ایران بوده است.و از این رو آمل را جزو شهر اولین ها می دانند.
تاریخچه
بعضی
ها معتقدند تاریخ آمل با افسانه ها پیوند خرده است.گرچه آمل قدمت آن به
اول آریایی ها و قبل از اسلام بر می گردد ولی به خاطر اینکه در زمان
آماردها آمل رونق خاصی گرفته و از آن دوره تمام اراضی آمل رونق ویژه ای در
تمامی زمینه ها گرفت و از آن جا آمل جدیدی در کنار رود هراز روی کار آمد.در
عصر صفوی آمل رونق فراوان گرفت و حکام صفویه به مازندران دلبستگی خاص
داشتند. شاه عباس که به آمل علاقه زیاد داشت به دستور او جاده کنار رودخانه
هراز آباد شد و در طول راه برای توقف چهارپایان و افراد کاروانسرا ایجاد
کردند جاده شوسهای که آمل را به ساری و گرگان وصل میکرد، درزمان او احداث
شد. از این شهر با عنوان "پایتخت دنیای مسکون" به جهت بزرگی و عظمت آن یاد
می شده است.
در اشعار
در
ادبیات فارسی قدیمی اشعار بسیار زیادی وجود دارد که آمل در آنها ایفای نقش
نماید،از اشعار اساطیری گرفته تا اشعار در وصف ایران و آمل،این شهر نقش
بسزایی در تاریخ کهن فارسی در جهان داشته است.از جمله این اشعار:
فردوسی
بیاراست گیتی بسان بهشت... به جای گیا سرو گلبن بکشت از آمل گذر سوی تمیشه کرد ... نشست اندر آن نامور بیشه کرد
-
بپردازم آمل نیایم به جنگ سرم را ز نام اندرآرم به ننگ
-
بزرگان ایران ز گفتار اوی ، بروی زمین برنهادند روی
-
چو اغریرث آمد ز آمل به ری
وزان کارها آگهی یافت کی
بدو گفت کاین چیست کانگیختی
که با شهد حنظل برآمیختی
-
منوچهر با سلم و تور سترگ
بیاورد ز آمل سپاهی بزرگ
به چین رفت و کین نیا بازخواست
مرا همچنان داستانست راست
مسعود غزنوی
هند بگشاده و آمل همه بگشاده بود .. لشکر صعب سوی ترک فرستاده بود
فخرالدین اسعد گرگانی
از آن خوانند آرش را کمانگیر .. که از آمل بمرو انداخت یک تیر
طالب آملی
چو من فرزانه ای برخاست از آن بوم ...... طواف خاک آمل بایست کرد.
راوی
رسیدم
به آمل شهر هفت رنگ .. همه عارف و شاعر و مرد جنگ ،بزرگان ایران زمین و
بزرگان شهیر .. ز میر حیدر و فخر رازی و ابن جریر ، چو باشد نگینی بروی رود
هراز .. در آنجا شدم با خدا راز و نیاز.
فحرالدین
ز بس بى خوردن و خوشى در آمل
تو گفتى بودش آب رودها مل
قاآنی
یا فکند آرش کمانی تیری از آمل به مرو
کز طرف فرخنده جشنی تیرگان آراستند
یا نه امطار مطر شد بعد چندین سال قحط
جشن شایانی به روز مهرگان آراستند
نیا
دماوندا که سر بر آسمانی تو فخر کشور و مازندرانی
بلندا سایه ات بر شهر آمل شهـیر و نامدار و جاودانی
صائب تبریزی
هر كه چون صائب به طرز تازه ديرين آشناست
دم بذو عندليب باغ آمل ميزند
در عصرهای متفاوت
آمل
از جمله شهرهای پر تحول و پر حادثه در تاریخ کهن جهان بوده از آغاز تاریخ
باستان تا معاصر،می توان در مجموع به این گفتار رسید که:آمل در زمان سلسله
های صفوی،علوی،و به معدود مواقع قاجار و سلسله های فریدون و رستم و حکومت
مرعشی و دوره زندیه دوران خوب و یا دوران طلایی اسلام و تاریخ کهن را پشت
سر گذاشته و در دوره ایخانی و سلجوقیان و غزنویان و افشار دوران بدی را پشت
سر گذاشته است.
تاریخچه اساطیری
می توان گفت آمل پایتخت اساطیری است چون نبردهای فریدون آرش ضحاک کیخسرو و ... در زیر پای دیو سفید آمل انجام شده است.شهر
آمل از روزگاران كهن همواره شهري آباد و پر رونق بوده است. سيماي اين شهر
باستاني، از لا به لاي هزاره هاي مه گرفته ي تمدن هاي پيش آريايي در فلات
ايران رخ نموده و پيشينه ي تاريخي آن با افسانه ها و اساطير پرشكوه ايراني
در هم آميخته است. نام آمل شانزده بار در شاهنامه ي سترگ فردوسي ياد شده
است.فريدون، پادشاه اسطوره اي كه اژدهاك ماردوش را درون چاهي در دماوندكوه
آويخت، خود پرورش يافته ي دامان البرز بود و پژوهشگران، پايتخت او را حوالي
آمل مي دانند و امروز نيز باشندگان لاريجان، دشت خرمي در پاي دماوند را تخت فريدون
مي خوانند.سال ها بعد، در عصر پادشاهي نواده ي وي، منوچهرشاه، سپاه توران
از جيحون گذشت و سراسر شمال و شمال شرقي ايران را تصرف كرد، ولي به واسطه ي
مقاومت دلاورانه ي ايرانيان، پشت دروازه هاي آمل زمين گير شد و به موجب
پيمان صلحي، آرش كمانگير تيري از دماوندكوه در اطراف آمل تا فرارود در
آسياي ميانه رها كرد و جان داد و مرزهاي ايران را باز تا آن سوي جيحون كران
داد.
آمل از جمله شهرها اصلی و مرکزی است و به عنوان قلب شمال یاد می شود.همچنین مراکز مهم و اصلی آمل در کنار رود هراز است ولی با توجه به گسترش شهری به مناطق مختلف هم کشانده شده و معماری شهری امل بازتر شده است و همچنین معماری برون شهری توسط بزرگراه ها و کمربندی ها به داخل شهر و پنج خیابان اصلی مرکز شهر ختم می شود.
بازارچه راسته اصلی بازار قدیم آمل به همراه راستههای فرعی منشعب از آن (راسته عطاران، راسته پالان دوزان، راسته نمدمالان و نوراسته)نقش مهمی در تشکیل و تعریف محدوده بافت ایفا میکنند. راسته اصلی دقیقاً و بلافاصله بعد از پل دوازده چشمه (جنوب شرقی بافت) آغاز و به صورت قطری و طولی در بافت حرکت کرده و تا نزدیکیهای مرکز اصلی کاشی محله (مسجد جامع علی کوچک) ادامه مییابد. بازار به بافت ویژگی طولی و خطی بودن آن (گذر و محور اصلی بافت) تلفیق بعضی از مراکز محله با آن مشائی محله و شاهاندشتی محله، برخورداری از کاربری اجتماعی – اقتصادی و همجواری با دیگر عناصر شهری عمده بافت (مسجد جامع، مسجد آقا عباس، گرمابه و قسمت اعظمی از بافت مسکونی اطراف را تحت نفوذ مستقیم خود دارد. در واقع برش و عبور قطری بازار از بافت سبب میشود که تا عمق واحدی از دو طرف بافت مسکونی پیرامون بازار خود را تحت پوشش قرار دهد. مراکز مراکز و گذرهای اصلی محلات، به غیر از سه مرکز اصلی میدانچه مشائی محله (محله چهار سوق)، بازارچه شاهاندشت محله (تکیه هاشمی) و کاشی محله (مسجد جامع علی کوچک) بقیه مراکز اصلی با فاصله از راسته اصلی بازار و تقریباً در در مرکز ثقل هندسی محلات مستقر هستند. چون راسته اصلی بازار به صورت قطری بافت را قطع نمودهاست از این نظر این مراکز اصلی با گذرهای اصلی بین خود، عملاً یک حلقه ثانویه پنهانی (تار نامرئی) را به دور بازار به وجود میآورند. علاوه بر این هر یک از این مراکز اصلی، خود دارای یک شعاع نفوذی هستند. لذا مجموعه این شعاعهای نفوذ مراکز اصلی با حلقه درونی بر گرد بازار، محدوده و منطقهای را تعریف خواهد کرد که میتواند به عنوان یک محدوده بافت کهن و تاریخی به آن استناد کرد. چون بافت کهن آمل از دخالتهای کالبدی و عبور خیابانهای چلیپائی رضاخانی مصون ماندهاست. لذا پیوستگی قضایی عناصر شهری و مراکز محلات از طریق گذرها و معابر اصلی بافت موجب تشکل و انسجام بافت میگردد.
با ورود علویان ، زیدیه آمل اولین پایگاه تشیع شد و همچنین مرعشیان یا مرعشیه یکی از دودمانهای شیعی بود که در ۷۶۱ هجری قمری مقارن با ۱۳۵۹ میلادی، توسط میربزرگ بنیان گذاشته شد و در ۱۰۶۴هجری برابر با ۱۵۸۲ میلادی توسط شاه عباس صفوی با سلسلهٔ صفویان ادغام گردید و شاه عباس خود را پادشاه این دودمان نامید و بعد تصرف اولین شهر تشعیع در آمل و به خواسته مردم بنیان گذاری شد.
فرهنگ و مراسم ها
شهر
آمل به شهر علم و فلسفه و هزار سنگر و دیار علویان و مرعشیان و اشکانیان
در ایران معروف است.از نظر شعر، ادب، هنر، خطاطی، تاریخ، سیاست، فقه، تفسیر
و فلسفه مشاهیر زیادی از این شهر برخاستهاند. آمل از فرهنگ و تمدن بسیار
کهن و اصیل آریایی برخوردار است و به دلیل داشتن این تمدن باستانی و دیرینه
مراسمهای باستانی و به دلیل علاقه به دین و مذهب مراسم مذهبی بس با شکوهی
در این دیار کهن برگزار میگردد، پس از گرویدن مردم آن به اسلام، برخی از
مراسم باستانی بسته به فرهنگ مردمان مختلف مازندرانی با آداب اسلامی در
آمیخته و بنا بر این شیوه اجرای آن در هر روستا با روستای دیگر متفاوت است.
گسترش شهری
آمل در گذشته دارای هشت دروازه بوده که ورود و خروج از شهر از طریق آنها انجام میپذیرفتهاست. بعدها در امتداد این دروازههای تاریخی، بازارچههایی احداث گردیدند تا نیاز مردم هرمنطقه را تأمین نمایند و از مراجعهٔ مستمر مردم به بازارهای مرکزی جلوگیری شود. رفتهرفته در پیرامون این بازارچهها واحدهای مسکونی شروع به ساخت گردیدند و از همین روی بازارچهها به هم متصل شدند و محلههای جدیدی در گوشه و کنار شهر پدید آمدند.همچنین چهار دروازه اصلی به این شهر باز می شد و بعد ها بعد خرابی خندق ها زیاد شکل شمایل دیگر در مکان های مرکزی و کناری شهر صورت گرفت.
صنعت و معادن و تولیدات
آمل یکی از شهرهای صنعتی ایران می باشد که 70% صنعت مازندران را
در خود جای داده است،از صنایع بزرگ آن می توان به صنعت کارخانه ای،
تولید برنج،تنباکو،چای،لبنیات،گن دم،دام پروری،صنایع
دستی،پرتغال،نارنج،سبزیجات ،زغال و طلا نام برد که بعضی از ارقام های
صادراتی ایران هستند.آمل صنعتی ترین شهر مازندران و شمال کشور است.
اقتصاد
در طول تاریخ این شهر،آمل به واسطه مرکزیت در منطقه البرز و واقع بودن
در یک منطقه حاصلخیز به محل طبیعی برای مبادلات خارجی و ایرانی تبدیل
شده بود،صاحب کتاب العالم نقل می کند که وقتی داخل شهر آمل شدم صدها
تاجر بغدادی و یونانی دیده ام که برای خرید طلا و نمد طبری آمده
بودند،آمل در مرکز راه تاریخی و کهن ایرانی قرار داشته و دارای مبادر
خانه های عظیم بین راهی در قرن های سوم تا سیزدهم بوده است.همچنین
بعدها و در عصر معاصر هم چندین درضد بزرگ از صنعت منطقه ای به نام آمل
ثبت شد.
بازارها
آمل از شهرهای قدیمی در بازارها است بازارچه و چارسوق قدیمی
آمل و به همراه بازارچه های متعدد هفتگی از جمله بازارهایی دیدنی
هستند.بازار قدیم آمل یک بازار باستانی است که به چهارسوق مشهور است و جزو
شهر قدیم آمل محسوب می شود.
حمل و نقل
جاده
راه
باستانی بخشی از راه باستانی هراز در حوالی وانا است که آثار باستانی
مربوط به راه قدیم ری به آمل در آن مشهود است همچنین قطار راه اصلی ایران
که شمال را به مناطق دیگر در جنگ جهانی وصل می کرد از این شهر بوده و بعدها
به زودی از بین رفت و به جای آن راه ورسک ساخته شد.راه شهری آمل که دارای
بیشترین بلوار و بزرگراه های مازندران است. جاده جاده بین المللی هراز یکی
از مهمترین جاده های ایران بیشترین وسعتش را آمل دارا است که شهرهای دیگر
را به شمال ایران پیوندمی دهد.همچنین جاده های کناری مانند آمل-بابل،
آمل-محمود آباد(جاده ساحلی)، آمل-فریدونکنار و آمل-نور می توان اشاره کرد.
فرودگاه
فرودگاه
امداد فرودگاه امداد آمل، نام فرودگاهی در آمل است.[۲۳] این فرودگاه به
عنوان اولین پایگاه امداد نجات ایران با یک فروند هلیکوپتر آغاز به کار کرد
و در حال به دو فروند هلیکوپتر افزایش یافته است.
راه آهن
قطار سریع یا منو ریل شمال (تهران-آمل) که در سال ۹۰ به تصویب ملی رسید در حال ساخت است و تا سال ۹۹ به اتمام می رسد.
اتوبوس
نه ایستگاه اتوبوس بین شهری آمل در نظر گرفته شدهاست که نقاط مختلف شهر را به یکدیگر متصل مینماید.
تاکسی
سازمان مدیریت و نظارت بر تاکسیرانی آمل یکی از سازمان ها فعال است که در تمامیه خیابان های آمل دو ایستگاه ویژه در نظر گرفته است.
سوغات
فرش.سفر
معرق، منبت، سفال، گليم، انواع ترشي، برنج و زيتون و گردو و گیلاس و
مرباجات و شيرنجات محلی و گل و غذاهای محلی از جمله مهمترین سوغاتهای آمل
هستند.همچنین غذاهای محلی که بین المللی شده و همچنین عسل طبیعی از قله
دماوند آمل،سیب ،پرتغال،کیوی،گردو،گیلاس صادراتی و نان کوهی ،شیرینی ها
مانند آب دندان،اغوز کناک،ساقه عروس و غذاهای سنتی ساری شامل سیر انار، ناز خاتون، اکبر جوجه، چاشنی.. از جمله سوغات های آمل هستند.
علم و مشاهیر
اگر
آمل را در یک کلمه خلاصه کنیم می توانیم بگوییم آمل پایتخت علما جهان است و
در قدیم هم بر همین امر پایتخت فرهنگی جهان اسلام بوده است آمل از دیرباز
زادگاه فیلسوفان،علما،ریاضیدانان، منجمان،محدثان،مفسران و پزشکان مشهور در
سطح جهان بوده است. برخی از افراد بزرگ آمل در فهرست زیر :
علامه استاد حسن زاده آملی،علامه استاد جوادی آملی،پدر تاریخ جهان امام
محمد بن جریر طبری؛حاج ملا علی کنی؛آیت الله حاج میرزا هاشم آملی؛علامه شیخ
محمد تقی آملی،حکیم امام فخر رازی،محمد بن جریر رستم طبری،علامه عماد
الدین طبری،ابو سهل کوهی،چراغ علی فطرت،سرعت مازندرانی،زمانی آملی،حکیم ابن
قاص طبری،ابراهیم سعید العلماء،پروفسور جواد فاضل،ملا رفیعا،شیخ علی بن
محمد آملی،غلامحسین بنان،حکیم ابوصالح خیام،جلال الدین اعتضادی،دیواره
وز،لالکائی،ابن عطا آدمی،شیخ بالو زاهد،موئد بالله،ابولحسن ابن
منجم،عبدالطیف لاریجانی،بدرالدین و لیث طبری،عبدالله ناتلی آملی،یحیی بن
ابی منصور،ابن هندو،ملا محمد صالح مازندرانی،مولانا حسن کاشی آملی،مولانا
ملک الشعرا طالب آملی،مولانا صوفی مازندرانی،مولانا سراج قمری،قاضی هجیم
آملی،علامه محمد بن محمود آملی،استاد محمد تقی دانش پژوه،شیخ ابوالعباس
قصاب آملی،علامه شیخ الصوفی میر حیدر آملی،آیت الله شمس آبادی،استاد فرهنگ
شریف،عبداالله احمدیه،امام شیخ خلیفه مازندرانی،سید رضی لاریجانی،علامه
شریف العلما،کاتب ابن اسفندیارضهیر الدین مرعشی،امام کبیر میر بزگ
مرعشی،احمد مشیرالسلطنه،عباس میرزا،حماد طبری، خلیل بن بکر،ابن فورک،فخر
الاسلام،خلیل آملی،حکیم ابن ربن طبری،حکیم ابن فرخان طبری،بیدل
کرمانشاهی،غلامحسین بنان،نجم الدین آملی،عزل الدین آملی،ابراهیم
مازندرانی،سرعت مازندرانی،بلال آملی،موید باالله،زجاجی بصری،خلیفه
سطان،ابراهیم خواص،علامه خواجوی،مشیر السلطنه،ایوب طبری،حاسب طبری،ترنجی
طبری،عماد طبرسی،علی بن یزدادی،شیخ خلیفه سلطانی،کمال الدین بنا،عبدالقادر
گیلانی،شمس قیس رازی،ابولحسن طبری،شمس الادبا،علی لاریجانی و شیخ صادق آملی
لاریجانی و صد ها بزرگان دیگر......
نظامیه
نِظامیه
نام مدارسی بود که در زمان سلجوقیان برای آموزش علوم و فنون روز در شهرهای
بزرگ جهان آن دوره؛ بغداد، نیشابور، آمل، قاهره و اصفهان ، بلخ و هرات
تأسیس شد.
گورستانها
گورستان
بهشت امامزاده عبدالله و گورستان امامزاده ابراهیم گورستان های فعلی و
فعال آمل هستند که گورستان امامزاده ابراهیم و گلزار شهدا یکی از بزرگترین
گورستان های فعلی ایران است که مردمان عادی و شهیدان در آن دفن می شوند.
بیمارستان ها
آمل
از جمله شهرهای مهم پزشکی است که در مازندران در دو دهه اخیر پیشرفت
چشمگیر داشته است.آمل در زمان قدیم قرای طبرستان بوده است و ابن فاتح و
جیمز کارتن از دو بزرگان تاریخ نویس می گویند:آمل دارای سه مسجد جامع که
برتری خاصی به مساجد منطقه دارد و دارای طبیب خانه های عظیمی است که در
کنار قصر و در کنار دارالحکومه آمل ساخته شده است و هر کس به دردی دچار شود
به این طبیب خانه ها رجوع می کند.در حال حاضر آمل دارای چندین بیمارستان
مجهز و کلینیکهای معتدد و موسسات خصوصی است و در حال حاضر چندین بیمارستان
پزشکی بزرگ و یکی از بزرگترین مجموعه پزشکی خاورمیانه در امل در حال احداث
است.
جاذبه ها: قله دماوند - نماد ایران، سد لار و پارک ملی لار آمل،پل دوازده چشمه و پل معلق، آرامگاه مقبره سه سید سه تن و علامه شیخ العارفین سید میر حیدر آملی،برج آرامگاهی ناصرالحق الطروش بن زید -موسس اولین مرکز شیعه دوازده امامی در جهان،آتشکده آمل و مقبره شمس آل رسول،بازار قدیم آمل،چارسوق و بازارچه آمل،قلعه ماهانه سر،مسجد حاج علی کوچک،تنگ بند بریده،قلعه کهرود،تخته فریدون،عمارت و مقبره میر بزرگ مرعشی -بزرگ سلسله مرعشیان ایران،آبشار شاهاندشت،قلعه ملک بهمن،آبشار و دشت دریوک،نقش برجسته و کتیبه شکل شاه،حرم امامزاده ابراهیم و امامزاده عبدالله علیه السلام،برج امامزاده قاسم،دریاچه ساهون،امامزاده هاشم هراز،جاده بین المللی و دیدنی تاریخی هراز،کاروانسرای کمبوج،دخمه های سنگی و غار های مون و کافر کلی،آبگرم دیدنی و معدنی لاریجان،حمام شاه عباسی،حمام اشرف السلطان،حمام میر صفی، برج هشتل،کاروانسرا و تپه تنگ سفید آب لار آمل،غار گل زرد،مسجد جامع آمل،مسجد و خانقاه آقا عباس،مسجد شیخ میرزا، مسجد و مناره امام حسن عسگری-قدیمیترین خانقاه ایران،دریاچه دو خواهران،قله و کوه دو برار لاسم آمل،قدمگاه خضر نبی،امامزاده عباس-به قولی مقبره شیخ ابوالعباس قصاب آملی،آرامگاه درویش اسماعیل،آبشار کلرد،زغال سنگ معدنی در هراز،پارک نمونه گردشگری هلومسر،پارک جنگلی میرزا کوچک خان و هزار پله هراز،جنگل دیدنی الیمستان و جنگل دیدنی و تاریخی بلیران،جنگل زیارو بام آمل و مازندران،آب معدنی آملو،کاخ شهرداری،پل سنگی پلور،پلمون،آبشار سرآسیاب،آبشار لار،آبشار تمیره،آبشار و غار کمربن،مناطق ییلاقی لاریجان،تکیه های طایفه های آمل،تپه باستانی قلعه کش،سقانفار هندوکلا،خانه و عمارت منوچهری و عمارت شفاهی و حاج علی ارباب و عمارت و خانه هاشماین و خانه های متعدد در بازارچه و شهر قدیم آمل،رود خروشان هراز و سواحل زیبای آن،تحقیقات برنج کشور،کلکچال،غار اسک،آبشار شیخ علی خان زیار،آبشار آب مراد،امامزاده ابراهیم و عبدالله وانا و دینان،مقبره سید مولانا حسن ولی،تخت پادشاه،امامزاده ها و مقابر در جاده آمل جاده هراز،آب معدنی استرابکو،آتشکده سی شاهاندشت،قلعه فرنگیس و برج دیدبانی،منطقه دیدنی امیری و چند صد جاذبه های دیدنی و گردشگری دیگر...
مراکز اقامتی
در گذشته کاروانسراهای آمل و قلعه ها مکانهای اقامتی برای مسافران به حساب میآمدهاند. این کاروانسراهاو قلعه ها اکنون به صورت آثار باستانی در آمل و شهرستان آمل شناخته شدهاند. بسیاری از جهانگردانی که به آمل قدیم آمدهاند در سفرنامه هایشان از این کاروانسرا نام بردهاند. از کاروانسراهای قدیمی آمل پیش از حمله مغول به این شهر اثری نیست.مهم ترین کاروانسرای کاروانسرای کمبوج (گامبوش) و کاروانسرا شاهی هستند. امروزه مراکز اقامتی آمل هتلها و متل ها است که بیشتر در مالکیت خصوصیاند.یک هتل در بیرون شهر و دو هتل در شهر و چندین هتل در شهرستان آمل قرار دارد و دو هتل در منطقه هراز در حال احداث است.
موزه ها
موزه تاریخ آمل و موزه شهدا و موزه روستایی ایران شناسی
ورزش
آمل
از شهرهای ورزشی و مشهور است که سنت ورزشی آن والیبال ، کشتی ، بسکتبال و
بدمینتون و رزمی است. اما هر ساله ورزشهای فوتسال، تنیس، اسکواش، پینت
بال، اتوموبیلرانی و شطرنج در سطح کشور و منطقه مقام آور میباشد. باشگاه
والیبال کاله مازندران و باشگاه بسکتبال کاله مازندران و شهرداری آمل
معروفترین تیم ورزشی این شهر است.از نظر امکانات ورزشی آمل برترین شهر
مازندران است.همچنین تیم والیبال مازندران در لیگ پاسارگارد فهرمان شد و
تیم به مرحله بین المللی رسید و تمام تیم هارا بدون شکست ،شکست داد و در آن
تیم چند آملی حضور داشتند.
ورزشگاه و مجموعه هامجموعه مرعش،بزرگترین و مدرنترین مجموعه ورزشی سرپوشیده شمال کشور- مجموعه پیامبر اعظم-نشاط-مجموعه ورزشی آدمرس-ورزشگاه چمران-ورزشگاه های شهرک های آمل-ورزشگاه و سالن شهید حسن نژاده-ورزشگاه چهل شهید-پارک و سالن بانوان غـدیر-حجاب-سالن های بلیارد و بولینگپ-یست اسکیت و چند ده ورزشگاه و مجموعه دیگرو دوازده مجموعه ورزشی خوصوصی ،این ورزشگاها از ورزشگاه های رسمی آمل هستند.
ارتباط های بین المللی
گمرکآمل در زمان قدیم بندرگاه بزرگی بوده است که این بندرگاه تجارتگاه عظیم شمال ایران بود،در گذشت زمان این بندر تبدیل به شهر محمود آباد شد،و در حال حاظر گمرک آمل به صورت بخش سرخرود که گمرک آمل است انجام میشود،گمرک مرکزی در شهر آمل قرار دارد و صادرات محصولات آمل در مرزهای آبی و زمینی و هوایی در شهرهای دیگر زیر نظر آمل انجام می شود.
شهرهای هم پیوند و خواهرخوانده
واتر: ایتالیا لاهور: هند
آمار بازدید ماه تا ماه محسوب می گردد